و اعمال شبهاى قدر دو نوع است:
یکى اعمالى که در هر سه شب باید انجام داد و دیگر اعمالى که مخصوص به هر یک از شبهاى قدر است.
روضه علی اصغر علیه السلام بر سر زکریا پسربچه شیعه ای که در مدینه سر بریده شد
زکریا کودک ۷ ساله شیعه به همراه مادرش برای زیارت مرقد مطهر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به مدینه می رفت. راننده تاکسی وهابی سعودی پس از آنکه متوجه می شود زکریا و مادرش شیعه هستند، با شیشه شکسته ، کودک معصوم را مقابل چشمان مادرش به جرم شیعه بودن ذبح می کند.
روضه علی اصغر علیه السلام بر سر زکریا پسربچه شیعه ای که در مدینه سر بریده شد
زکریا کودک ۷ ساله شیعه به همراه مادرش برای زیارت مرقد مطهر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به مدینه می رفت. راننده تاکسی وهابی سعودی پس از آنکه متوجه می شود زکریا و مادرش شیعه هستند، با شیشه شکسته ، کودک معصوم را مقابل چشمان مادرش به جرم شیعه بودن ذبح می کند.
اى زراره به ناچار باید در مدینه پسر بچه اى کشته شود
قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِی یُشَکُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ اَّمَانَ أَیَّ شَیْءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا اَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَةُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَةِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ یَقْتُلُهُ جَیْشُ السُّفْیَانِیِّ قَالَ لَا وَ لَکِنْ یَقْتُلُهُ جَیْشُ آلِ بَنِی فُلَانٍ یَجِیءُ حَتَّى یَدْخُلَ الْمَدِینَةَ فَیَأْخُذُ الْغُلَامَ فَیَقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا یُمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
زراره گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم مى فرمود: براى آن پسر بچه، پیش از قیام و ظهورش غیبتى بایست، گوید: گفتم:
چرا؟ فرمود: بیم دارد، و به شکم خود اشاره کرد، سپس فرمود: اى زراره او است که انتظارش را باید کشید، او است که در ولادتش تردید شود، برخى گویند پدرش بى جانشین مرد، برخى گویند در شکم مادر بود که پدرش مرد، برخى گویند دو سال پیش از مرگ پدر به دنیا آمد، او است منتظر، جز این که خدا عز و جل دوست دارد شیعه را بیازماید، در این جا است اى زراره که باطل خواهان دچار شک می شوند، گوید: گفتم: قربانت، اگر به این دوره رسیدم چه باید کرد؟ فرمود: اى زراره وقتى به این دوره رسیدى، این دعا را بخوان: بار خدایا خودت را به من بشناسان زیرا تو اگر خود را به من نشناسانى، من رسولت را نشناسم، بار خدایا رسول خود را به من بشناسان زیرا اگر تو رسول خود را به من نشناسانى حجت تو را نشناسم، بار خدایا حجت خود را به من بشناسان زیرا اگر تو حجت خود را به من نشناسانى از دینم به در شوم و گمراه گردم».
سپس فرمود: اى زراره به ناچار باید در مدینه پسر بچه اى کشته شود، گفتم: قربانت، همان نیست که قشون سفیانى او را بکشند؟ فرمود: نه، ولى قشون آل بنى فلان او را بکشند، بیاید تا در مدینه در آید و آن پسر بچه را بگیرد و بکشد، چون از راه خودسرى و عدوان و ستم او را بکشد دیگر مهلتشان به سر آید، در این هنگام توقع فرج داشته باش ان شاء الله.
الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج1 ؛ ص337
حبب الی من دنیاکم ثلاث: (تلاوة کتاب الله و انظر فی وجه رسول و الانفاق فی سبیل الله)
از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1-تلاوت قرآن 2-نگاه به چهره رسول خدا 3-انفاق در راه خدا
(مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل)
هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.
کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
(بحار الانوار ، ج 70، ص 249 )
در روز شهادت بی بی دو عالم متوسل به وجود منور و مقدس حضرتش می شویم
یا فاطِمَةُ اَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللَهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللَهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللَهِ إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ .
اى فاطمه زهرا، اى دختر دلبند محمّد، اى نور چشم رسول خدا اى سرور و بانوى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن، اى ابا محمّد، اى حسن بن على اى برگزیده اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان، اى آقا و مولاى ما، به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و و به سوى خدا به تو توسّل جستیم، و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم، اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن.
التماس دعا
در مورد مداحی تزورونی برخی چنین گفته اند که یکی از مراجع نجف در خواب دیده است که حضرت ابوالفضل (علیه السلام) این شعر را برای زوار ابا عبد الله (علیه السلام) می خوانده اند و ایشان صبح تمام شعر را به خاطر داشته است. بعدها این شعر زیبا توسط آقای باسم کربلایی خوانده می شود.
برای مطالعه شعر و ترجمه آن به ادامه مطلب بروید
تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
تِـعِـرفـونی شَفیـعِ ِلکُم
میدانید که من شفیع شمایم
أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید
وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآیید
یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
هَلا بیکُم یا زُوّاری هَلِا بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
هَلِا یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید
إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در م کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
هَلا بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
تیر هجرت کمرم را شکست
نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما میکنم
هَـلا بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم
اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
هَلا وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوش آمدید صدایتان میزند
یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
هَلا بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
کاش در جنگ حاضر میشدید
ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
شما را بر این مصیبت میگریانم
هَلا بیکُم یا زُوّاری هَلِا بیکُم
خوش آمدید ای زائران من،خوش آمدید.
اربعین
سید الشهدا علیه السّلام مصادف با روز بیستم صفر است،شیخ طوسى در کتاب
تهذیب و مصباح از حضرت حسن عسگرى علیه السّلام روایت کرده:نشانه هاى مؤمن
پنج چیز است:پنجاه و یک رکعت نماز گذاردن،که مراد هفده رکعت واجب،و سى
وچهار رکعت نافله[مستحب]در هر شب و روز است،و زیارت اربعین،و انگشتر به دست
راست نمودن،و پیشانى را در سجده بر خاک نهادن،و بلند گفتنبسم اللّه
الرّحمن الرّحیم»
کیفیت زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام در روز اربعین به دو صورت رسیده:اول:زیارتى است که شیخ در دو کتاب تهذیب و مصباح از صفوان جمّال روایت کرده،که صفوان گفت:مولایم امام صادق علیه السّلام درباره زیارت اربعین به من گفت:هنگامىکه قسمت قابل توجهى از روز برآمده،بخوان:
السَّلامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ ،
سلام بر ولىّ خدا و حبیبش،سلام بر دوست خدا و نجیبش،سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش،سلام بر حسین مظلوم شهید،سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها،خدایا من گواهى مىدهم که حسین ولىّ تو و فرزند ولىّ تو،و فرزند برگزیده توست حسینى که به کرامتت رسیده،او را به شهادت گرامى داشتى،و به خوشبختى اختصاصش دادى،و به پاکى ولادت برگزیدى،و او را آقایى از آقایان،و پیشروى از پیشرویان،و مدافعى از مدافعان حق قرار دادى،و میراثهاى پیامبران را به او عطا فرمودى،و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادى،و در دعوتش جاى عذرى باقى نگذاشت،و از خیرخواهى دریغ نورزید،و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند،درحالىکه بر علیه او به کمک هم برخاستند،کسانىکه دنیا مغرورشان کرد،و بهره واقعى خود را به فرومایهتر و پستتر چیز فروختند،و و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند،تکبّر کردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند،تو را و پیامبرت را به خشم آوردند،
وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیْتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ،
و اطاعت کردند از میان بندگانت،اهل شکافافکنى و نفاق و بارکشان گناهان سنگین،و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد،تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت خدایا آنان را لعنت کن لعنتى سنگین،و عذابشان کن عذابى دردناک،سلام بر تو اى فرزند رسول خدا،سلام بر تو اى فرزند سرور جانشینان،شهادت مىدهم که تو امین خدا و فرزند امین اویى،خوشبخت زیستى،و ستوده درگذشتى،و از دنیا رفتى گمگشته،و مظلوم و شهید،گواهى مىدهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده،و نابودکننده کسانى را که از یارىات دریغ ورزیدند،و عذاب کننده کسانى را که تو را کشتند،و گواهى مىدهم که تو به عهد خدا وفا کردید و در راهش به به جهاد برخاستى تا مرگ فرا رسید،پس خدا لعنت کند کسانى را که تو را کشتند،و به تو ستم کردند،و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند،
اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ اَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
خداى من تو را شاهد مىگیرم که من دوستم با آنانکه او را دوست دارند،و دشمن با آنان که با او دشمنند،پدر و مادرم فدایت اى فرزند رسول خدا،گواهى مىدهم که تو در صلبهاى بلندمرتبه و رحمهاى پاک نورى بودى،جاهلیت با ناپاکیهایش تو را آلوده نکرد،و از جامههاى تیره و تارش به تو نپوشاند،و گواهى مىدهم که تو از ستونهاى دین،و پایههاى مسلمانان،و پناهگاه مردم مؤمنى،و گواهى مىدهم که پیشواى نیکوکار،با تقوا،راضى به مقدرات حق،پاکیزه،هدایت کننده،و هدایت شدهاى،و گواهى مىدهم که امامان از فرزندانت،اصل تقوا،و نشانههاى هدایت،و دستگیره محکم،و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهى مىدهم که من به یقین مؤمن به شمایم،و به بازگشتتان یقین دارم،براساس قوانین دینم،و عواقب عملم،و قبلم با قلبتان در در صلح،و کارم پیرو کارتان،و یارىام براى شما آماده است،تا خدا به شما اجازه دهد،پس با شمایم نه با دشمنانتان،درودهاى خدا بر شما،و بر ارواح و پیکرهایتان،و بر حاضر و غایبتان،و بر ظاهر و باطنتان،آمین اى پروردگار جهانیان.
منبع متن و ترجمه : www.erfan.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
یَأَیَّتهُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ(27) ارْجِعِى إِلىَ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً(28) فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى (29) وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ(30)
اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته! به سوى پروردگارت در حالى که از او خشنودى و او هم از تو خشنود است، باز گرد. پس در میان بندگانم درآى و در بهشتم وارد شو.
فی ثواب الأعمال و المجمع عن ابی عبد الله علیه السلام: اقرؤوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم فانّها سورة الحسین بن علی علیهما الصلاة و السلام من قرأها کان مع الحسین علیه السلام یوم القیامة فی درجة من الجنّة.[1]
در ثواب الاعمال و مجمع البیان از امام صادق علیه السلام آورده است که : سوره فجر را در نماز واجب و مستحبّ بخوانید که سوره حسین بن على علیه السلام است، هر کس آن را بخواند با حسین بن على علیه السلام در قیامت و در درجه او از بهشت خواهد بود.
[1] فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى، تفسیر الصافی، 5جلد، مکتبة الصدر - ایران - تهران، چاپ: 2، 1415 ه.ق.
اللّهمّ صلّ علیٰ ولیّک علیّ بن محمّد الهادی النّقیّ سلاماً دائماً بدوام عزّک و سلطانک.
شهادت حضرت امام هادی (سلاماللّهعلیه) را تسلیت عرض میکنم. این امام بزرگوار در مجموعهی آثار و برکاتی که از ائمّهی هدیٰ (علیهمالسّلام) رسیده است، این خصوصیّت را دارد که در ضمن زیارت، مهمترین فصول مربوط به مقامات ائمّه (علیهمالسّلام) را با بیان وافی و شافی، با زیباترین تعبیرات بیان کردهاند. زیارت جامعهی کبیره، از این بزرگوار است؛ زیارت امیرالمؤمنین در روز غدیر که یکی از غُرَر تعبیرات و فرمایشات ائمّه (علیهمالسّلام) است، از این بزرگوار است.
مبارزه با ستمگران
امام علی النّقی علیه السلام در طول امامت سی و سه ساله اش با شش خلیفه ی عباسی هم عصر بود.
1 ـ معتصم هشتمین خلیفه ی عباسی (220 ـ 227 ه . ق.) حدود هفت سال.
2 ـ واثق پسر معتصم (227 ـ 232 ه . ق.) حدود پنج سال.
3 ـ متوکّل برادر واثق (232 ـ 247 ه . ق.) حدود پانزده سال.
4 ـ منتصر پسر متوکل، (شش ماه).
5 ـ مستعین پسر عموی منتصر (247 ـ 252 ه . ق.) حدود پنج سال.
6 ـ معتز پسر دیگر متوکّل (252 ـ 254 ه . ق.) حدود دو سال. (6)
سرانجام آن حضرت با نیرنگ معتز و به واسطه ی معتمد مسموم شد و به شهادت رسید. (7)
موضعگیری امام هادی علیه السلام در برابر همه ی آن ها بسیار قاطع بود و هرگز هیچ کدام از آن ها را تأیید نکرد و تسلیم هیچ یک از آنان نگردید. در فرصت های مناسب با کنایه و اشاره و گاهی با صراحت آن ها را طاغوت و ظالم خواند و شیعیان را از هر گونه کمک به آن ها نهی فرمود.
دو نمونه
1ـ متوکّل عبّاسی، پی درپی کاخ می ساخت، تا جائی که تعداد آن ها به بیست کاخ رسید، و هر کدام از آن ها نام مخصوصی داشت.
یکی از مهمترین کاخ های متوکّل به نام عمارة الجعفری» بود که دو میلیون دینار خرج آن شد. (8)
امام هادی علیه السلام ، در حالی که این کاخ را می ساختند، از کنار آن عبور کرد، به یکی از همراهان فرمود: هذَا الطّاغِیَةُ یُقْتَلُ بِهذَا البِناءِ، قَبْلَ اَنْ یَتِمَّ، عَلی یَدِ فِرْعَوْنٍ مِنْ فَراعِنَةِ الاَْتْراک؛(9)
این طاغوت (اشاره به متوکّل) قبل از تکمیل این ساختمان به دست فرعونی از فراعنه ی ترک ها کشته می شود.»
امام هادی علیه السلام در این گفتار کوتاه، از طرفی هم متوکّل را طاغوت خواند و هم کشنده اش را که یکی از افسران ترک به تحریک پسر متوکّل بود، فرعون معرّفی نمود. و از طرف دیگر به صورت معجزه آسا از آینده خبر داد و فرمود قبل از اتمام این کاخ متوکّل خواهد مرد.
2 ـ ابوهاشم؛ یکی از اصحاب امام هادی علیه السلام می گوید: زمانی که امام هادی علیه السلام بیمار بود، به نزدش رفتم. فرمود: ,ای ابوهاشم! فردی از دوستان ما را به حائر حسینی» بفرست تا برای (شفای) من دعا کند.،
بیرون آمدم تا فردی را پیدا کنم، به علی بن بلال» برخوردم. موضوع را با او در میان گذاشتم و از او خواستم به کربلا» رود و برای امام علیه السلام دعا کند.
علی» شگفت زده شد و گفت:, به جان و دل حاضرم ولی به اعتقاد من امام هادی علیه السلام برتر از حائر حسینی» است زیرا او در شمار صاحب حرم است و دعای آن حضرت برای خود بهتر از دعای من برای اوست. ،
بازگشتم و آنچه علی بن بلال» گفته بود، به اطّلاع امام علیه السلام رساندم.
فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله برتر از کعبه» و حجر الاسود» بود. با این حال به گرد خانه» طواف می کرد و حجر الاسود» را استلام می نمود. برای خدا در روی زمین بقعه هایی است که لازم است خداوند در آن بقعه ها خوانده شود. و دعای افراد در این گونه جاها مستجاب است و حائر حسینی» از جمله ی این بقعه هاست. »(10)
در روایت دیگر آمده است که:. امام فرمود: با مال من گروهی را به حائر حسینی» بفرستید (تا برای شفای من دعا کنند). . »(11)
آیا این اقدام امام هادی علیه السلام صرفا یک مسأله ی شخصی و فردی بود؟ شاید استنباط یاران امام علیه السلام مثل ابو هاشم» و علی بن بلال» در همین حدّ بوده است و همین امر موجب تحیّر و شگفتی و در نهایت پرسش آنان از حکمت و فلسفه ی این اقدام شده است. در صورتی که امام علیه السلام با این عمل به دیگران آموخت که حائر حسینی» دری از درهای رحمت الهی و کعبه ی عشق و اخلاص و ایثار و اسطوره ی پایداری و مقاومت برای شکستن بت های زر و زور و تزویر بوده، احیای آن به اهتزاز در آوردن پرچم حق و عدالت و آزادی برفراز قلّه ی انسانیّت است.
به نظر می آید این حرکت امام علیه السلام پیش از آن که یک حرکت فردی باشد، یک حرکت اعتقادی، ی و مبارزاتی بود.
در شرایطی که حکمرانان عبّاسی به ویژه متوکّل از حائر حسینی» به عنوان پایگاهی خطرناک برای ادامه ی حکومت ستمگرانه شان یای می کردند، متوکّل آن جنایت بی سابقه را نسبت به حائر حسینی» مرتکب شد و اطراف آن را خراب کرد و شخم زد و در پی نابودی آن قدم بر می داشت، امام هادی علیه السلام به این حرکت لازم دست زد، و در پوششی حکیمانه، در برابر تلاش های مذبوحانه ی دشمن موضع گرفت و افکار را به سوی خاطره انگیزترین، ستم سوزترین و الهام بخش ترین پایگاه امامت؛ یعنی، کربلا جلب نمود.
جهاد فرهنگی
یکی از کارهای مهمّ امام هادی علیه السلام همچون امامان معصوم دیگر علیهم السلام حفظ خط فکری و فرهنگی تشیّع و جلوگیری از القاءات مخالفان بود. و این کار نیاز به تشکیل حوزه ی علمیّه و تدریس فقه و عقائد و اصول و تربیت شاگردان برجسته و فعّال داشت.
در عصر امام باقر وامام صادق علیهماالسلام به طور عمیق و گسترده به تقویت حوزه های تحصیل و دانش پرداخته شد. سپس امامان دیگر حتّی در شرائط بسیار سخت به نحوی آن را دنبال کردند.
امام هادی علیه السلام نیز در این راستا، قدم های بزرگی برداشت و شاگردان برجسته ای چون، عبدالعظیم حسنی، خیران الخادم، ابن سکّیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، حسین بن محمد مدائنی، جعفر بن سهیل، اسماعیل بن مهران و. تربیت کرد. شاگردان برجسته ی پدر و جدّش را دور خود جمع کرد و حوزه ی علمیه ی فعّال و پر تلاشی در مدینه به وجود آورد. (12)
بعضی تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام را 178 نفر و شیخ طوسی رحمه الله 185 نفر ذکر کرده است. (13)
امام علی النّقی علیه السلام در تحکیم و استواری فقه و عقاید و فرهنگ تشیّع، همّتی عالی و تلاشی وسیع نمود. به سؤالات امثال یحیی بن اکثم (عالم و فاضل بزرگ اهل تسنّن) پاسخ داد و در این راستا کتاب ها و رساله هایی نوشت:
1ـ رساله ای در ردّ جبر وتفویض.
2 ـ رساله ای در اثبات عدل والمنزلة بین المنزلتین.
3 ـ رساله ای در جواب به پرسش های یحیی بن اکثم.
4 ـ رساله ای در احکام دین
5 ـ تفسیر صحّة الخلقة (تبیین تندرستی)
6 ـ تبیین مسائل فقهی و پاسخ به سؤالاتی در این زمینه که به طور پراکنده در کتب فقه و حدیث شیعه ثبت گردیده است. و مجموعه ای از نامه ها که در کتاب مکاتبات الرّجال عن العسکریین علیهماالسلام جمع آوری گردیده است. (14)
تجلیل از علما
امام علی النّقی علیه السلام نسبت به علما و پژوهشگران راستین احترام خاصّی قائل بود و دوستانش را به احترام از آن ها ترغیب می نمود. آن ها را به عنوان برترین انسان ها بر می شمرد و می فرمود:
لَوْلا مَنْ یَبْقی بَعْدَ غَیْبَةِ قائمکُمْ مِنَ الْعُلَماءِ الدّاعینَ اِلَیْهِ، والدّالّینَ عَلَیْهِ، وَالذّابّینَ عَنْ دینِهِ بِحُجَجِ اللّهِ والْمُنْقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّهِ مِنْ شُبّاکِ اِبْلیس وَ مَرَدتِهِ، وَ مِنْ فِخاخِ النّواصِبِ، لَما بَقِیَ احَدا اِلاّ ارْتَدَّ عَنْ دینِ اللّهِ وَلکِنَّهُمُ الّذینَ یمْسِکُونَ اَزِمّه قُلُوبِ ضُعَفاءِ الشّیعة، کما یُمْسِکَ صاحِبُ السَّفینَةِ سُکّانَها اُولئِک هُمُ الأْفْضَلُونَ عِنْداللّهِ؛ (15)
اگر بعد از غیبت قائم شما، دانشمندانی در صحنه نباشند که مردم را به سوی قائم ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ فرا خوانند، و بر او دلالت و راهنمایی کنند و با حجت های الهی از حریم دین او دفاع نمایند و بندگان ضعیف خدا را از القائات شیطان و هواداران او و ترفندها [و دام های [ناصبی ها نجات دهند، احدی باقی نخواهد ماند مگر این که از دین خدا مرتد شود. ولی همین دانشمندان زمام قلوب ضعفاء شیعه را [که از نظر عقیده و اندیشه ضعیف هستند [به دست گرفته [و آن ها را از غرق شدن در غرقاب گمراهی نجات می بخشند [چنان که کشتیبان، سکان کشتی را به دست می گیرد. این دانشمندان در پیشگاه خدا برترین انسان ها هستند. »
منابع :
6)- تتّمة المنتهی، محدث قمی، ص 279 تا 340.
7)- المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 401.
8)- زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی، ص 350، از معجم البلدان، ج 2، ص 143.
9)- سیره ی چهارده معصوم علیهم السلام، محمد محمّدی اشتهاردی، ص 854 از دلائل الامامه طبری، ص 219.
10)- کامل ایارات، باب 9، ص 274.
11)- همان، ص 273.
12)- ر. ک. به تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادی علیه السلام، مرکز تحقیقات سپاه، صص 116 ـ 117.
13)- اعیان الشیعه، سید محسن امین طبع قدیم بیروت، ج 4، ص 180.
14)- اعیان الشیعه، سید محسن امین، طبع قدیم و بیروت، ج 4، ص 180 و تحف العقول، با ترجمه محلاتی، از ص 481 تا 516.
15)- احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 260.
سایت موعود
امام دهم سی وسه سال امام بودند و در زمان شش نفر از جنایتکاران، یعنی زمان امام هادی شش طاغوت زندگی میکرد بنام: معتصم، راضی، متوکل، منتصر، مضعین، معتمز، شش طاغوت در زمان امام هادی زندگی میکردند که یکی پس از دیگری حکومت میکردند از بنی عباس. چهار فرزند داشت و نام مبارکش علی است، اسم علی زیاد رویش عنایت میشد، یکجوری که امام حسین(ع) فرمود: اگر خدا به من صدتا پسر میداد نام همه را میگذارم علی، علی بن موسی الرضا، علی است، علی بن الحسین، امام زین العابدین، علی است علی بن محمد جواد، امام نهم علی است، خود علی هم که علی است، یعنی در دوازده امام ما، چهارتا اسم مبارک علی است و لقبهایی که هست، هادی، نقی و چقدر خوب است که افرادی برای زنده کردن این کلمه مقدس، کلمه هادی و یا کلمه علی نقی، این کلمات در بچه باشد، اسم بچه هاشون را بگذارند. مادرش سمانه بود و از چیزهای مهمی که هست اینکه، شش تا از مادرهای ائمه، یعنی مادر شش امام ما کنیز بوده است، و این خودش درس است که خیال نکنند، برده نمیتواند به درجات برسد، کنیز همان بردهای بود که اسیرهای جنگی بود، مسلمانها با کفار میجنگیدند، دشمن را اسیر میگرفتند مرداشون برده بودند، زنهای اسیر کنیز بودند، منتها بعضی از این کنیزها از نظر کمال و وارستگی لیاقت این را داشتند که همسر امام بشوند و لیاقت این را داشتند که مادر امام بشوند، و جالب اینکه کسی که همسر امام است، مادر امام هم میشود، پس ما در تاریخ دوازده امام، شش تا از امامانمان مادرشون کنیز بوده است، یکوقت انسان احساس نکند که اگر از یک خانواده محروم و فقیری است به درجات عالی نمیتواندبرسد، اسم مادر سمانه، خوب امام هادی(ع) راجع به مادرش سمانه، کمالات زیادی نقل میکند و این خودش یک اهمیت دارد
انسان در مراحلی که هست باید قدر مادر و پدر را بداند.
امام دهم امام معصوم ولی خدا، از مادرش که یک کنیز بود، تجلیل میکند، میگوید: مادرم سیده بود، بزرگوار بود، میگوید: مادرم عارفه بود، میگوید: مادرم از نظر رشد از اولیاء خدا، چون ولی خدا را شیطان نمیتواند وسوسهاش کند، میگه مادرم به جایی رسیده بود که شیطان نمیتوانست در روحش نفوذ کند، میگوید: مادرم ضد طاغوت بود، جوری تربیت شده بود که طاغوت و حیله و تهدیدهای طاغوت دراو اثر نمیکرد، یعنی مادر من شده بود نفوذناپذیر، نه زور طاغوت، نه وسوسه شیطان، در مادرم اثر نمیکرد.
تولد او نیمه ماه ذی الحجه پنج شب بعد از عید قربان، محل تولد: روستایی در کنار مدینه، که خود امام کاظم احداث کرده بود، شهادت: سوم رجب، که این بحث به مناسبت شهادت امام دهم ضبط میشود، سوم ماه رجب، درسن چهل سالگی در شهر سامرا درهمان خانه خودش دفن شد، سامرا از شهرهای نجف است از شهرهای عراق است، دو تا امام بزرگوار در آنجا هستند، در آن شهر فقط پنجاه تا زن و شوهر شهید هستند، تمام اهل سنت آنجا زندگی میکنند، خدا رحمت کند آیت الله عظمی بروجردی را دستور داده بود به طلبههای نجف که صدنفر طلبه از نجف بلند شوند بروند سامرا، ماه رمضان روزها سی روز بخوابد اما سی شب احیاء بگیرند که لااقل حرم حضرت هادی(ع) و حرم حضرت عسگری(ع) امام دهم و یازدهم، این دو امام بزرگوار، قبرشان تاریک، لااقل ماه رمضان چراغشان روشن باشد، امام هادی(ع) مریض شدند، پول دادند به یک نفر، یک نفر را مأمور کردند گفتند شما بروید کربلا، کنار تربت امام حسین(ع) به من دعا کنید. گفتندآقا شماخودت امام هستی، امام دهم، شما خودت دعایت مستجاب میشود فرمود: امام هستم، اما باید کنار خاک حسین به من دعا شود، یک خاطراتی میگویم و بعد اشاره میکنم به زیارت جامعه که از امام هادی نقل شده، علم غیب امام، یونس یک نقاش صنعتگری بود علاقمند به امام بود، امام هادی یکی شیعه داشت، یکی از علاقمندان امام هادی، یکی از شیعیان امام هادی رسید به امام هادی گفت: ناراحتم، آقا نجاتم بده، گفت چی است؟ گفت: یکی از طاغوتیان دربار از حکام بنی عباس یک نگین قیمتی به من داد، گفته با این یک انگشتر سلطنتی برای من درست کن. من داشتم میتراشیدم، این چکش خورده به نگین، نگین دو نیمه شده، کلهام را میکندطاغوت، نجاتم بده که انگشتر شاه شکسته شده، امام هادی(ع) فرمود نگران نباش، دو نیم مگه نشده؟ گفت: چرا. گفت برو خانه همین دو نیم همینطور که باید بشه، باید بشه، فردا خبر خوشی به تو میرسد دیگه امام هادی است، دل تو دلش نیست، نگین قیمتی را شکسته، ناراحت است فردا از دربار خواستنش، با یک اضطراب رفت، بردنش پهلوی شاه، شاه گفت: شما که انگشتر سازی، یک تقاضا میکنم، میشه این نگین را شما دو تا بکنی و دوتا انگشتر درست بکنی، یکی برای این خانم و یکی برای آن خانم، گفت: طوری نیست حالا ببینم شاید بشود، برگشت و آن چیزی را که امام هادی گفته بود، نترس این دوتاشدن فردا خبر خوش برایت میآید، این را میگویند علم غیب، که امام هادی از حوادث آینده خبر داشت، اینها برای ائمه ما چیزی نیست.
میآمدند از امام سوال میکردند، امامان ما همه آنها با طاغوت مبازه میکردند و جالب اینجاست که گاهی وقتها در دربار مرید داشتند، متوکل عباسی طاغوتی بود که هفده بار قبر امام حسین(ع) را خراب کرد و به آب بست، هر کس که به زیارت امام حسین(ع) میرفت آن را میگرفت و شهید میکرد، اما همین متوکل، مادری داشت مادرش، مرید امام دهم بود نذر کرده بود که اگر خداوند فلان حاجت را بهش بدهد، مقداری پول در اختیار امام هادی(ع) بگذارد، نذرش عملی شد، مادر آن طاغوت مقداری پول تو کیسه، فرستاد برای امام هادی(ع) به طاغوت خبر دادند که امام هادی مقداری پول واسلحه دارد، شبانه ریختند منزل امام هادی(ع) رفتند دیدند یک کیسه پول است، در را باز کردند دیدند، مهرو موم مادر متوکل است، متوکل به مادرش گفت تو این پولها را فرستادی گفت: بله من مرید آقا هستم. ما داشتهایم در طول تاریخ که تو کاخ فرعون بوده ولی زنش مرید موسی بوده است، تو خونه متوکل بوده مادر طاغوت بوده اما معتقد به حضرت هادی(ع) بوده امام هادی را تحت تعقیب قراردادن، در مدینه زندگی میکرد فرماندار مدینه نامه نوشت به حکومت که امام هادی یک محبوبیت دارد که چنان مردم دورش جمع شدهاند که حکومت. . . تو اگر میخواهی حاکم باشی حق نداری امام هادی را آزادش بگذاری، امامان ما جوری بودهاند که هر کدام که آزاد بودند، مردم دورشان مثل پروانه جمع میشدند، به همین خاطر امام عسگری(ع) و امام هادی(ع) در محاصره بودند حتی امام رضا(ع) را یک سال بردنش زندان منتها نگفتند زندان و گفتند: ایشان گفته به کسی راه ندهید، خودشان امام رضا را زندان میکردند و بعد هم میگفتند که امام گفته ملاقاتها ممنوع، امامان ما اینطور بودهاند یک روز منصور دوانیقی آمد پاش را زد به زمین گفت این امام صادق(ع) مثل استخوان تو گلوی من است، نمیتوانم بیاورم بیرون، نه میتوانم قورتش بدهم، یعنی شیعه همیشه در تاریخ استخوانی بوده در گلوی طاغوت، اینطور نیست که فقط امام حسین(ع) با یزید جنگیده باشد، تمام امامان ما، استخوانی بودهاند در گلوی طاغوت، اگر استخوانی در گلو نمیبودند همه را شهید نمیکردند. تمام امامان ما را شهید کردند چون همه آنها ضدطاغوت بودهاند، اصلا شیعه یعنی ضدطاغوت، اینهمه سید را کشتند این هم علویون را کشتند، همه مبارزات این است و الان هم، مسلمان واقعی نمیتواند با طاغوت کنار بیاید این که امام فرمود دو تا اسلام داریم، اسلام ناب و اسلام امریکایی میخواهد بگوید اسلام سازش و اسلام انقلابی، بهرحال، نوشتای متوکل اگر احتیاج به حرمین داری، حرمین شریفین، اگر میخواهی مکه و مدینه را هم داشته باشی و این دو تا استان را هم حکومت کنید، باید امام هادی(ع) را از اینجا برداری، با بودن امام هادی(ع) در مکه و مدینه تو مرید و طرفداری نداری. یک روز برای جسارت ریختند منزل امام هادی(ع) امام دهم را آوردند توی دربار طاغوت زمان، شراب میخورد یک جسارت بزرگی کردو جام شراب را به امام هادی(ع) هم تعارف کرد، ا مام هادی(ع) چند جمله گفت و بعد ظرف شراب را زد زمین و زارزار گریه کرد، یعنی گاهی طاغوت را و دل سنگ را هم به اشک میآوردند. داریم یه مقداری گریه کردکه آنطرف صورتش خیس شد، همین که شنیدند مردم، امام هادی(ع) از افتخارات ایرانیها اینست که ایرانیها مفتخرهستند که از طرفداران پروپاقرص اهل بیت هستند، همین که شنیدند امام هادی(ع) در سامراشهید شده است، مردم از ایران و جمعیتی از اصفهان به سمت سامرا پیاده روی کردند.
از چیزهایی که از امام هادی(ع) داریم، زیارت جامعه است، از بهترین زیارتها، زیارت جامعه است در باره امام شناسی، که داریم هر امامی را که میخواهید زیارت کنید، این زیارت جامعه را بخوانید، تمام سیمای امامت در این زیارت هست، من چند فراز را برایتان میگویم، چون این از یادگارهای خوب امام دهم است، شب شهادتش آشنا شویم.
سلام میکند، میگویدای امامان معصوم، سلام بر شما، که شما اهل بیت پیغمبرید، رسالت جایگاهش پهلوی شماست، فرشتگان پهلوی شما رفت و آمد میکنند، خزینه دار علم هستید، رهبر مردمید، ولی نعمت شما هستید، افراد نیکوکار، محور این نیکوکاران هستید، تمدار مردم هستید، رکن شهرها هستید، درگاه ایمان هستید، چراغ تاریکیها هستید، پرچم تقوا هستید، نمونه عقل در شماست و جانشین انبیاء هستید، شروع میکند یک زیارتی، زیارت جامعه و زیارت امام از کارهاش این بود چهارده سال که در نجف تبعید بود، چهارده سال، هر سالی سیصد و شصت و پنج روز، سیصد و شصت و پنج ضرب بدر چهارده، چهار پنج تا بیست تا، چهار شش تا بیست و چهار تا، بیست و شش تا، چهار سه تا، دوازده تا و چهارده تا، . . . پنج هزار و صد و ده حالا صد و ده را حذف کنیم چون امام گاهی از نجف، کربلایی میرفت، تقریبا حضرت امام، پنج هزار بار این زیارت را در حرم امیر المومنین خواندند، حضرت امام تبعید بودند در عراق، هر شب ساعت هشت تا نه میرفتند حرم حضرت امیر، و هر شب که میرفتند حرم حضرت امیر، زیارت جامعه میخواندند. زیارت جامعه سیمای امام است و زیارت جامعه بیان امام هادی(ع) است که رهبر انقلاب مفتخر بود از کمالات و افتخارات حضرت امام این بود که توانست در مدت چهارده سال حدود پنج هزار بار این زیارت را بخواند.
سایت درسهایی از قرآن
دریافت
حجم: 19.7 مگابایت
یا أَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
ای ابا الحسن، ای علی بن محمّد، ای هادی نقی، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن.
*****
التماس دعا
در کتاب شریف مفاتیح الجنان درباره اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آمده است: این شب با عظمت آغاز شبهاى قدر است، و شب قدر آن شبى است که در طول سال، شبى به خوبی و فضلیت آن یافت نمىشود، و عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است، و تقدیر امور سال در این شب صورت میگیرد، و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهى است، در این شب به اذن پروردگار به زمین فرود میآیند، و به محضر امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) مىرسند و آنچه را که براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه میدارند. اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است: یکى از آن دو نوع اعمالى که در هر سه شب باید انجام داد، و دیگر اعمالى که مخصوص به هر یک از شبهاى قدر است.
* اعمال مخصوص شب نوزدهم:
یکم: گفتن صد مرتبه: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
دوم: گفتن صد مرتبه: اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
سوم: این دعا را بخواند:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِی الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا
خدایا مقرّر فرما در آنچه حکم میکنى، و تقدیر مینمایى از فرمان حتمى، و در آنچه جدا میکنى از کار حکیمانه در شب قدر، و در آن حکم حتمی که برگشت و تغییرى ندارد، اینکه مرا از حاجیان خانه محترمت بنویسى، حاجیانى که حجّشان قبول، سعیشان پذیرفته، گناهانشان آمرزیده، بدی هایشان نادیده گرفته شده است، و در آنچه حکم میکنى و تقدیر مى نمایى، مقرّر فرما که عمرم را طولانى نمایى، و در روزى ام بر من وسعت بخشى، و با من چنین و چنان کنى. به جاى کذا و کذا» حاجت خود را بیان کند.
* اعمالى که در هر سه شب توصیه شده، چند عمل است:
اوّل: غسل
علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد، که نماز شام را با غسل بخواند.
دوم: دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره حمد»، هفت مرتبه توحید» خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگوید أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَیْهِ». در روایت نبوى است که از جاى برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد.
سوم: قرآن کریم را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ
خدایا از تو درخواست میکنم به حق کتاب نازل شده ات، و آنچه در آن است، و در آن است نام بزرگترت، و نام هاى نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى. سپس هر حاجت که دارد بخواهد.
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
خدایا به حق این قرآن، و به حق کسیکه آن را بر او فرستادى، و به حق هر مؤمنى که او را در قرآن ستودى، و به حق خود بر آنان، پس احدى شناساتر از تو به حق تو نیست
سپس 10 مرتبه بگوید : بِکَ یَا اللَّهُ به حق خودت اى خدا
و 10 مرتبه بِمُحَمَّدٍ
و 10 مرتبه بِعَلِیٍّ
و 10 مرتبه بِفَاطِمَةَ
و 10 مرتبه بِالْحَسَنِ
و 10 مرتبه بِالْحُسَیْنِ
و 10 مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
و 10 مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ
و 10 مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
و 10 مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
و 10 مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى
و 10 مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ
و 10 مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
و 10 مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ
و 10 مرتبه بِالْحُجَّةِ
پس هر حاجتى که دارى از خدا بخواه.
پنجم: زیارت حضرت سیدالشهّدا علیهالسّلام
در روایت آمده: هنگامى که شب قدر میشود، مَنادى از آسمان هفتم از پشت عَرْش ندا سر مى دهد که خدا هرکه را به زیارت مزار امام حسین علیه السّلام آمده آمرزید.
ششم: این شبها را احیا بدارد، روایت شده هرکه شب قدر را احیا بدارد، گناهانش آمرزیده مىشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینى کوهها و پیمانه دریاها باشد.
هفتم: صد رکعت نماز بجا آورد، که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره حمد» ، 10 مرتبه توحید» بخواند.
هشتم: این دعا را بخواند،
اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِساً مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ
خدایا شام کردم درحالیکه براى تو تنها بنده کوچک و خوارى هستم، که براى خویش سود و زیانى را به دست ندارم، و نمىتوانم از خود پیش آمد بدى را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهى مىدهم، و در پیشگاهت به ناتوانى و کمى چارهام اعتراف مىکنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و ن مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادى وفا کن، و آنچه را به من عنایت فرمودهاى کامل ساز، که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست خوار توام. خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده، در آنچه سزاوار آنم فرمودى، و نه فراموش کننده احسانت، در آنچه عطایم کردی، و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانى طولانى شود، چه در خوشى یا ناخوشى، یا سختى، یا آسانى، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستى، یا در نعمت همانا تو شنونده دعایى.
این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیهالسّلام روایت کرده که در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود مىخواندند، و علاّمه مجلسى نیز گفته: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است، برای حوایج دنیا و آخرت خود، و پدر و مادر و خویشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زندهاند، و چه آنان که از دنیا رفتهاند، و خواندن اذکار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهمالسّلام به هر اندازه که بتواند و در بعضى از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر را در این سه شب بخواند.
پس شما ،آنها را نکشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودى (اى پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختى؛ بلکه خدا انداخت! و خدا مىخواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبى کند؛ خداوند شنوا و داناست.
عملیات آزادسازی خرمشهر از نظر نظامی یکی از پیچیده ترین و مشکل ترین عملیات ها در تاریخ جنگهای کلاسیک جهان بود. اما متاسفانه کشورهای غربی از اقرار به این مطلب واهمه دارند . آنها نمی خواهند تایید کنند که ایران از نظر نظامی و استراتژی نظامی کشوری فوق العاده خلاق است . به همین دلیل در آکادمی های نظامی خود اسمی از عملیات پیچیده بیت المقدس به ویژه عملیات آزادسازی خرمشهر نمی آورند.
این سخن ناخدا یکم تکاور اسماعیل بنیادی است که آموزشهای ویژه نظامی خود را درپیش از انقلاب ، در دانشکده نظامی سلطنتی انگلستان گذرانده است.
1-استحکامات و خطوط دفاعی دشمن در خرمشهر
خط تدافعی بعثی ها در خرمشهر منطبق با پیشرفته ترین آموزشهای آکادمی های نظامی بلوک شرق و غرب بود .بعثی ها برای اطمینان از حفظ خرمشهر از کارشناسان و متخصصان نخبه بلوک شرق و غرب و حتی اسراییل کمک گرفته بودند .
وقتی عراق خرمشهر را اشغال کرد، مستشاران روسی و آمریکایی به پیشنهاد صدام، طرح ۲۰ سالهی دفاع از خونینشهر را طرحریزی و اجرا کردند و در این طرح، میادین وسیع مین، احداث کانالها و خندقهایی در دور شهر و نیز تمام پیشبینیهای بازدارنده برای ادامهی اشغال خرمشهر انجام شده بود؛ بهطوری که سه رده خاکریز (دژ اول، دژ دوم و خاکریز مارد از کارون تا جادهی آسفالت اهواز ـ خرمشهر) و از جادهی آسفالت تا شلمچه هم یک خاکریز ممتد شرقی ـ غربی احداث کرد.
استحکامات دفاعی بعثی ها از چندین خط تدافعی تو در تو تشکیل شده بود که در مقابل هر خط دفاعی، انبوهی از میادین مین با عمق دویست تا چهارصد متر کانالهای رو باز و تله گذاری شده برای جلوگیری از عبور نفرات و تجهیزات تله های انفجاری فراوان به همراه سنگرهای مستکم بتونی وجود داشت. بطوری که فقط در خط دفاعی یکم ، یازده شبکه مواد آتش زا وجود داشت که از طریق لوله هایی به ساحل رودخانه کارون متصل شده بود که در صورت احساس خطر با اشتعال آنها سطح رودخانه برای مدت تقریبی چهل تا پنجاه دقیقه شعله ور می شد.
همچنین منطقه کارون و خرمشهر با یک شبکه تلویزیونی مدار بسته پوشش داده شده بود و تمامی حرکات کنترل می شد.
ناخدا یکم تکارور بنیادی در باره نظر کارشناسان انگلیسی در مورد حمله نظامی ایران به خرمشهر می گوید:
کارشناسان نظامی انگلیسی که تجربه دو جنگ بزرگ جهانی را پشت سر داشتند در جراید و رسانه ها دایم اعلام میکردند که ایران قادر به فتح خرمشهر نیست .
رادیو بیبیسی نیز ضمن تأکید بر دشواری بازپسگیری خرمشهر به دلیل تبدیل شهر به سنگر دفاعی مستحکم ارتش عراق، گفت: چنانچه ایرانیان درصدد بازپسگرفتن خرمشهر برآیند، سختترین گردو را برای شکستن برگزیدهاند.
همه این عوامل موجب شده بود که صدام با اطمینان خاطر ، آزاد سازی خرمشهر توسط نیروهای ایرانی را غیر ممکن بداند و با غرور اعلام کند در صورت بازپسگیری خرمشهر از سوی ایران، کلید بصره را تقدیم ایرانیان خواهد کرد.
رادیو "مونتکارلو " نیز بازپسگیری خرمشهر ، با وجود موانع پدافندی متعدد عراق در منطقهی عملیاتی را برای ایران غیر ممکن قلمداد کرد.
سرهنگ چنعانی از فاتحان خرمشهر نیز در این زمینه می گوید: وقتی که عملیات بیت المقدس در دهم اردیبهشت سال شصت و یک آغاز شد همه تئوریسینهای بزرگ نظامی جهان متفق القول بودند که شاید ایران بتواند بخشی از خاک خود را در خوزستان از رژیم بعثی پس بگیرد. اما هیچگاه نخواهد توانست دژ آهنین و استحکامت نفوذ ناپذیر رژیم بعثی صدام را در خرمشهر ویران کند.
آری دژدفاعی بی نقص و بسیارپیچیده ارتش حزب بعث چنان خرمشهر را محصور کرده بود که کارشناسان شرق و غرب یقین داشتند که هیچ نیرویی نظامی قادر به شکستن آن نیست اما این دژمستحکم با پیروزی قاطع ایران در عملیات بیت المقدس شکسته شد و تعجب جهانیان را برانگیخت.
دقیقا به همین دلیل بود که رادیو دولتی صدای امریکا پس از آزاد سازی خرمشهر توسط نیروهای ایران، سرانجام درگزارش ویژه هشتم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ خود می گوید: با وجود مشکلات تدارکاتی، ناآرامی های ناشی از انقلاب و کاهش تدریجی قدرت عملیات نیروهای هوایی ایران، ماشین نظامی ایران به گونه ای اعجاب آور عمل کرد.
2- کثرت نیروهای زرهی دشمن :
ناخدا بنیادی می گوید : تاکتیک نظامی استفاده از نیروهای زرهی انبوه برای نخستین بار توسط فرماندهان و تئوریسین های نظامی آلمان در جنگ جهانی دوم ارائه شد .این تاکتیک نظامی مهمترین حربه نیروهای ارتش آلمان در حمله به دشمنانش بود. استفاده از همین تاکتیک نظامی بود که ارتش آلمان موفق شد کشور فرانسه را در کمتر از 45 روز فتح کند و نیز توانست با سرعتی برق آسا به پشت دروازه های مسکو برسد.
ژنرالهای ارتش حزب بعث نیز با استفاده از همین تاکتیک نظامی پیشرفته و کلاسیک حمله به ایران را آغاز کردند . این تاکتیک نظامی کارایی خود را در جنگ جهانی دوم نشان داده بود .جالب اینکه نیروهای متفقین نیز برای حمله به آلمان نازی از همین تاکتیک نظامی استفاده کردند .
ارتش حزب بعث در دفاع از خرمشهر نیز از همین شگرد نظامی استفاده کرد ، بعثی ها برای مقابله با نیروهای ایرانی بیش از 2 هزار و 760 تانک و نفربر زرهی را در منطقه متمرکز کرده بودند .
تعداد تانکهایی که ارتش حزب بعث در منطقه متمرکز کرده بود بیش از مجموع تانکهای اسراییل و مصر در نبرد یوم کیپور ، به عنوان دومین نبرد زرهی جهان ، و نیز 5 و نیم برابر کل نیروهای زرهی ارتش آلمان در شمال آفریقا ، در جنگ جهانی دوم بود. این در حالی است که ادوات زرهی ایران در نبرد خرمشهر کمتر از یک پانزدهم تجهیزات زرهی بعثی ها بود .
همچنین نیروهای زرهی ارتش حزب بعث با 530 قبضه توپ سنگین و صدها خمپاره اندازه کوچک و بزرگ حمایت می شد که در نوع خود کم نظیر بود.
در واقع رزمندگان ارتش اسلام در شرایطی به خرمشهر حمله ور شدند که تراکم نیروهای زرهی وحتی پیاده دشمن در بیشترین میزان خود قرار داشت . اما همه این تدابیر نیروهای بعثی و نیز کارشناسان غربی و شرقی نتوانست مانع اراده پولادین رزمندگان اسلام شود.
3- تاکتیکهای نوین نیروهای ایرانی :
در اینجا سوال دیگری نیز مطرح است و آن اینکه نیروهای ایرانی از چه تاکتیک نظامی برای آزاد سازی خرمشهر استفاده کردند؟ این چه شگرد نظامی بود که همه معادلات دفاعی جنگهای نوین جهان را بهم ریخت و تعجب همگان برانگیخت؟
سرهنگ عقیلی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در این زمینه می گوید : علت موفقیت نیروهای ایران را علاوه بر انگیزه های قوی دینی و ملی باید در تاکتیکهای نوین و ابداعی ایران در نبرد ضد نیروهای بعثی دانست.جنگ با نیروهای انبوه و بسیار زیادی ارتش حزب بعث در خرمشهر نیازمند یک تاکتیک نظامی نوین بود و خوشبختانه نیروهای ایرانی در دروان دفاع مقدس شیوه ای از عملیات ضد دشمن را ابداع کردند که این شیوه جنگ هنوز جزء بهترین تاکتیکهای نظامی است.نیروهای ایرانی در همان ابتدای جنگ دریافتند که به دلیل کمبود تجهیزات و ادوات جنگی ،نیازمند اتخاذ تاکتیکهای جدیدی برای مقابله با دشمن بعثی هستند . به همین دلیل از شگردهایی که تکاوران برای نفوذ به خطوط دشمن استفاده میکردند بهره بردند. .به عبارتی نیروهای ایرانی از شیوه جنگهای چریکی برای نفوذ به خطوط دشمن استفاده کردند . با این تفاوت که تکاوران برای نفوذ به خطوط دشمن از تعداد کمی از نفرات بهره می برند اما در شیوه ابداعی فرماندهان ایرانی از همین شیوه به صورت گسترده و انبوه استفاده شد . به عبارتی نیروهای ایرانی تاکتیکهای جنگ چریکی را با استفاده از ده ها هزار نفر نیرو انجام میدادند.
البته استفاده از شیوه جنگهای چریکی به صورت انبوه و گسترده که شیوه ابداعی نیروهای ایرانی بود مشکلات و پیچیدگی های خاصی داشت که خوشبختانه نیروهای رزمنده ایرانی بخوبی از عهده آن برآمدند.
این شیوه ابداعی نیروهای ایرانی برای نخستین بار در عملیات شکست حصر آبادان استفاده شد و از آن پس این تاکتیک نظامی نوین در سایر عملیاتهای ایران استفاده شد و کارایی خود را به اثبات رساند.
استفاده از همین تاکتیک نظامی جدید، به علاوه روحیه و انگیزه بسیار قوی نیروهای ایرانی ، موجب شد که خطوط دفاعی تودرتو وپیچیده نیروهای بعثی یکی پس از دیگری فرو ریزد و تعجب جهانیان را برانگیزد.
در واقع تاکتیکهای نوین جنگی فرماندهان ایرانی به علاوه روحیه ، انگیزه و شجاعت بی نظیر رزمندگان ایرانی رمز موفقیت این عملیات بسیار سخت و دشوار بود.
این تاکتیک ابداعی فرماندهان ایرانی بعدها توسط رزمندگان حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه در سال 2006 میلادی و نیز رزمندگان فلسطینی در غزه مورد استفاده قرار گرفت . این رزمندگان موفق شدند با استفاده از همین تاکتیک ابداعی نیروهای ایران برای نخستین در تاریخ تشکیل رژیم اشغالگر قدس ، شکستهای سختی را به این رژیم وارد کنند.
دریافت
حجم: 2.43 مگابایت
ممد نبودی ببینی با صدای کویتی پور
به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام قسمتی از فرمایشات ناب حضرت را همراه با دو مداحی زیبا خدمتتان ارائه می کنم
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِ رَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِیتَاءُ اَّکَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِی الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَانِ أَفِیضُوا فِی ذِکْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّکْرِ وَ ارْغَبُوا فِیمَا وَعَدَ الْمُتَّقِینَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ الْوَعْدِ وَ اقْتَدُوا بِهَدْیِ نَبِیِّکُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْیِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَنِ وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَص.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص163
برتر چیزى که متوسلان به خداوند پاک و بزرگ، به آن توسّل جستند عبارت است از: ایمان به خدا و رسول او؛ و جهاد در راه حق که قلّه اسلام؛ و کلمه اخلاص که فطرت توحیدى؛ و به پا داشتن نماز که حقیقت آیین؛ و اداى زکات که فریضهاى مشخص و لازم.
و روزه ماه رمضان که سپر از عذاب؛ و حج و عمره خانه خدا که نابود کننده فقر و شوینده گناه؛ و صله رحم که عامل ازدیاد ثروت و طول عمر؛ و صدقه پنهانى که کفّاره گناهان؛ و صدقه آشکار که دفع کننده مردن بد است؛ و انجام کارهاى خوب، و نیکى به دیگران که آدمى را از افتادن در خوارى حفظ مىکند.
به یاد خدا شتاب ورزید که بهترین ذکر است، و به آنچه به اهل تقوا وعده داده رغبت نمایید که وعدهاش صادقترین وعدههاست، و به روش پیامبر اقتدا کنید که برترین روش، و به سنّت او رفتار نمایید که رهنماترین سنّت است، و قرآن بیاموزید که بهترین گفتار است، و در آن اندیشه کنید که بهار دلهاست، و از نورش شفا خواهید که شفاى سینههاست، و آن را به نیکوترین صورت بخوانید که سودمندترین داستانهاست.
دریافت
حجم: 5.42 مگابایت
ویژه شهادت امام علی علیه السلام
بنی فاطمه
گزارشی از ماجرای ترور 6 تیر 1360
چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله ای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
خودرو حامل آیتالله ای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.
نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشتهی مردم را به سخنران میدادند، اگرچه بعضی از پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود.
آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل ی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای. انفجار!
آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یک محافظ، به تنهایی تلاش کرد که آقا را بیاورد بیرون.
امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یک ضبط صوت افتاد که مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شکسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند.
در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند.
با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: نمیشود کاری کرد.» محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای ای را که شنید، گفت: ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.»
انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اکسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسک اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
یکی از محافظها پرسید: حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان حافظِ هفت» بود. مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه.
محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: با مجلس تماس بگیر.» اسم دکتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ منافی، زرگر، . بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام کرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37 واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میکردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت.
یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟
فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند.
دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود که دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود.
دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: نگران نباش، من خونریزی را بند آوردهام.»
عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانینیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند بیمارستان قلب شهید رجایی».
هلیکوپتر خبر کردند. نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بیسیم گفته بود که قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نکند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و میگفتند قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.»
با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد.
دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یکبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یکبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همهی اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر کنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ همراهان من چطورند؟» مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد که برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بودند. زخمها زیاد بودند. درد زخمها خیلی زیاد بود، اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است. میگفتند اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.»
بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند.
***
امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند که: آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیورا گذاشت بیخ گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.
حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتاد و دو تن را نمیدانستند. از تلویزیون آمدند که گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی»
آقای هاشمی میگفت اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس میکنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوالپرسی میکرد. حاج احمدآقا هم همینطور؛ مرتب احوال میپرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر میدادند.
کمکم به اطرافیان فشار میآوردند که: آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفتهاید، هم تلویزیون را.» دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی، دستگاههای درمانی ما را بههم میریزد و عملکردشان را مختل میکند!
خیلی از چهرههای انقلاب برای عیادت میآمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند: چرا همه میآیند، اما ایشان نمیآید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست. دور و بریها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کمکم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند. گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند.
آقا از جمع آن شهیدها به دو نفر خیلی علاقه داشت؛ دکتر بهشتی و محمد منتظری. اولین کسی هم که به بیمارستان بهارلو آمده بود، محمد منتظری بود. آقا اول پرسیدند آقای بهشتی چطورند؟ گفتند یک مقدار پاهایش مجروح شده است. آقایان که رفتند، ایشان رو کردند به دکتر میلانینیا و پرسیدند شما از حال ایشان خبر داری؟ دکتر گفت: بله، از وضعشان باخبرم.» پرسیدند: مراقبت جدی از حال ایشان میشود؟ آنجا هم سر میزنید؟» بعد هم دکتر را سؤالپیچ کردند. دکتر میلانینیا با بغض از اتاق زد بیرون. دوباره که آمد، آقا را دید که بچههای همراه را جمع کردهاند و ازشان بازجویی میکنند. دکتر دست و رویش را شسته بود. نشست و یکی یکی اسم همهی شهدای حزب را به آقا گفت.
***
شیرینی عیدی گروهک فرقان، به کام مردم نشست. هر وقت که در حزب جلسه بود، آقا آخرین نفری بود که از حزب میآمد بیرون.
مصطفی غفاری
خاطرهی آیتالله ای از ترور ایشان در مسجد ابوذر
"وقتی که در مسجدی که من بودم بمب منفجر شد، از وقتی که بار اوّل بر زمین افتادم، که البته نفهمیدم چطور شد که افتادم ، تا وقتی که به کلّی بیهوش شدم، سه مرتبه، برای لحظاتی به هوش آمدم و هر دفعه هم یک احساسی داشتم. آن حالات، هیچوقت از یادم نمیرود. حالا یکی را عرض میکنم: در یکی از حالات، احساس کردم که دارم میروم؛ یعنی احساس کردم که مرگ در مقابل من است. کاملاً در آن مرز عالم برزخ، خودم را دیدم و احساس کردم که در آن حال، انسان هیچ دستاویزی به جز خدا ندارد؛ هیچ دستاویزی! یعنی هر چه هم عمل پشت سرخودش داشته باشد، باز اگر نتواند تفضّل الهی و رحمت خدا را جلب کند، خاطر جمع به آن عمل نیست. آدم شک میکند: آیا این عمل را با اخلاص بهجا آوردم؟ آیا نیّتم صددرصد، خدایی بود؟ آیا در آن شرک و ریا نبود؟ آیا ملاحظهی این و آن نبود؟
بههرحال، ماها مرکز عیوبیم. متأسّفانه، همهی شائبهها در ما هست. آنجا انسان احساس میکند که مثل پرِ کاهی بین زمین و آسمان است. از همه چیز منقطع میشود. من این حالت انقطاع را در آن وقت احساس کردم و پیش خدای متعال، تضرّع نمودم و گفتم: پروردگارا! میبینی که من چقدر دستم خالی است و چیزی ندارم و محتاجم! اگر تفضّلی بکنی، کردهای وَاِلّا ما رفتهایم.» منظورم مردن نبود؛ رفتن از وادی سعادت بود. بعد، بیهوش شدم و چیزی نفهمیدم"
بیانات پس از بازدید از نمایشگاه حماسه گوهرشاد»
حضرت آیتالله ای روز سهشنبه 96/1/8 ضمن بازدید از نمایشگاه آثار هنری و اسناد تاریخی مرتبط با واقعهی مسجد گوهرشاد که در حرم مطهر رضوی برگزار شده بود، در جمع برگزارکنندگان این نمایشگاه سخنرانی کردند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن بیانات رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار را در سالروز واقعهی خونین کشتار مردم معترض به کشف حجاب رضاخانی در مسجد گوهرشاد مشهد که در تیرماه ۱۳۱۴ به وقوع پیوست، برای نخستینبار منتشر میکند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اولاً خیلی تشکر میکنم از برادران عزیز، همچنین از آقای جلیلی(۱) که واقعاً زحمت کشیدید، کار نویی را انجام دادید. این خیلی مایهی تأسف است که حادثهی مسجد گوهرشاد با این عظمت و با این اهمیت هیچ انعکاسی در تاریخ ما، در ادبیات ما، در کتابهای رمان ما نداشته باشد. خب الحمدلله خوب کار کردهاید. تا آن مقداری که بنده دیدم و آن مقداری که حالا فهم بنده اقتضا میکند، خیلی به نظرم جالب و خوب آمد؛ هم کارهای نقّاشی و گرافیکی و همچنین کارهای گزارشی و روایتی؛ خیلی خوب بود. من دو سه تا نکته را عرض بکنم:
اولاً راجع به مسئلهی مسجد گوهرشاد، غیر از آن کتابی که آقای وحید جلیلی اشاره کردند،(۲) باز هم کتاب هست. یک کتابی(۳) در قالب رمان یا داستان نوشته شده، اما تاریخ همین حادثه است و من آن را خواندهام و میدانم، و با اطلاعاتی که من در ذهنم بوده تطبیق میکند. همین داستان مسجد گوهرشاد است با مقدمات و مؤخراتش، و اسم همهی این شخصیتها در آن هست و ماجراها را درست تعریف کرده که من آن کتاب را دارم. یکی این کتاب است. یکی هم یک کتاب دیگری است که یکی دو سال پیش آن را خواندم. آن هم مشروح قضایای حادثهی سال ۱۳۱۴ مسجد گوهرشاد را با مقدمات و مؤخرات و جزئیاتش نوشته. مثلاً جلساتی که در منزل مرحوم آقازاده(۴) تشکیل شده یا فرض بفرمایید که آنچه در صحن کهنه -صحن انقلاب- اتفاق افتاده یا اینکه اول بهلول کجا رفت، بعد آمد کجا، بعد چه جوری شد؛ اینها همه هست. کمااینکه در خود خاطرات بهلول هم -در اولش- هست. البته من کتاب خاطرات بهلول را نخواندهام اما چون از خود ایشان شفاهاً شنیدم، میدانم که همان چیزهایی که شنیدم، در آن کتاب هست -البته آن کتاب مدتی دست من بود؛ قبل از اینکه چاپ بشود آن را به من داده بود- ایشان جزئیات حادثهی آن دو سه روزی را که در اینجا بوده و روی منبر بوده -اول مسجد گوهرشاد را، بعد صحن کهنه و صحن نو و باز دوباره مسجد گوهرشاد را تا وقتی که فرار میکند از اینجا و میرود- در مقدمهی کتاب به احتمال زیاد آورده. بنابراین کتابهای دیگری وجود دارد. البته همینطور که گفتم، یک کتابی هست که تاریخ و گزارش آن حادثه است. بخشی از آن کتاب یادداشتهای مرحوم شیخ احمد بهار است؛ شیخ احمد بهارِ(۵) رماننویسِ معروف مشهد که در همهی حوادث بوده و رومه هم منتشر میکرده و آن روزها هم به مناسبتی رومهاش را تعطیل میکند. داستان، در عین حال، متن ماجرا بوده. بخشی از آن کتابی که عرض میکنم خاطرات اوست. باید اینها را بگردید پیدا کنید.
نکتهی دوم اینکه ببینید اصلاً قضیهی مسجد گوهرشاد برای چه به وجود آمد؟ این را فراموش نکنیم. نکتهی محوری، مرحوم حاج آقا حسین قمی است.(۶) مرحوم حاج آقا حسین قمی سر مسئلهی کشف حجاب گفت من میروم با رضا شاه صحبت میکنم و مجبورش میکنم که گوش کند. با همین نیت از مشهد بلند شد رفت تهران، که البته وقتی رسید تهران، ایشان را از طرف دولتیها هدایت کردند به شاه عبدالعظیم و آنجا در یک جایی نگه داشتند و شاه هم ملاقات نداد. البته ایشان گفته بود میروم و به او میگویم؛ اگر گوش کرد که هیچی، اگر گوش نکرد همانجا خودم خفهاش میکنم، میکشمش مثلاً؛ با این نیت رفته بود و نشد که ملاقات کند و بعد هم از همانجا ایشان را تبعید کردند به عراق. وقتی که ایشان در تهران بود، علمای مشهد در مسجد گوهرشاد جمع شدند برای اینکه بگویند که اولاً آقای حاج آقا حسین برگردند به مشهد؛ ثانیاً حرفهایی که ایشان خواستهاند، باید تحقق پیدا کند. اصلاً اجتماع علما در کشیکخانهی مسجد گوهرشاد که بعد منجر به اجتماع مردم شد، برای این بود. یعنی عنصرِ مرحوم حاج آقا حسین قمی فراموش نشود؛ یک ملّای واقعاً مجاهدِ فیسبیلاللهِ نترسِ آمادهای که حاضر بود برود در دهان شیر دیگر، یعنی هیچ اِبایی نداشت. از اینجا هم که بلند شد رفت، تنها رفت؛ با خودش مثلاً حَشم و خَدم و اینها نبرد، فقط دوتا از پسرهایش ظاهراً رفتند. این نکتهی قابل توجهی است.
نکتهی بعدی این است که مرحوم آقازاده فراموش نشود. آقازاده در قضایای مسجد گوهرشاد دخالتی نداشته، لکن دستگاه دربار، او را متهم کردند. بعد هم به خاطر همین اتهام، آقازاده را که در مشهد دارای شأن خیلی زیادی بود -اصلاً کسی تصور نمیکرد که مأمور دولتی به خانهی آقازاده برود، یعنی تا این حد که مأمور جرأت کند برود خانهی آقازاده- مأمورین رفتند در خانه گرفتند او را، کشیدندش بیرون، بدون اینکه اجازه بدهند حتی لباس مرتبی تنش کند، برش داشتند از مشهد اول بردند یزد و مدتی آنجا بود، بعد هم به تهران و بعد از یکی دو سال مسمومش کردند و شهیدش کردند. ببینید اینها عناصر مهم قضیهی مربوط به مسجد گوهرشاد است.
یک نکتهی دیگر این است که ببینید یک وقت قضیهی مسجد گوهرشاد را از نگاه یک فاجعهی تاریخی که اتفاق افتاده نگاه میکنید؛ آن همین است دیگر، همینی است که تصویرهایش این جوری کشیده میشود؛ یعنی یک عده مردم مؤمن برای خاطر مقصودی در یک جای مقدسی جمع شدند، مأمورین دولتی ریختند اینها را کشتند. البته کشتار فقط در مسجد هم نبوده، بلکه بیرون، در فلکه -آن فلکهی قدیم که البته حالا دیگر نیست- بست پایین خیابان، جلوی آن باصطلاح خیابان تهران، یعنی خیابان امام رضا (علیهالسلام) اینجاها همه آدم کشته شده. همین درِ جنوبی مسجد گوهرشاد که الان آن درِ جنوبی بسته است و در محلش صحن قدس را درست کردهاند، آنجا به عوض صحن قدس یک راهرویی بود که میآمد در مسجد گوهرشاد و در همان راهرو عدهی زیادی کشته شدند که قضایایش را من نمیدانم کجا خواندم و الان واقعاً یادم نیست که این را خواندم اما مطلعم که همانجا عدهای را کشتند. کسانی میگویند ما از بالاخانه نگاه میکردیم و میدیدیم که مردم را میکشند و نیمهجان سوار کامیون میکنند و میبرند و در منطقهی عَلمدشت هم دفن میکنند؛ همان حرفهایی که معروف است. پس بنابراین یک نگاه، این نگاه است؛ نگاه یک فاجعهای که در مشهد به مناسبت حجاب اتفاق افتاده.
یک مسئله که به نظر من از این دایرهاش خیلی وسیعتر و مهمتر است، خود اصل مسئلهی حجاب است. حالا من دیدم که دوستان اینجا روضهخوانی ممنوع» را مطرح کرده بودند، اما حجاب ممنوع» یک موضوع خیلی مهمی است، که حالا خاطراتی هم که شما اینجا نقل کردهاید، غالباً دربارهی همین مسئلهی حجاب است. البته در این دو سه تا خاطرهای که من خواندم، خیلی چیزهای برجستهای نبود. خیلی چیزها را میشود پیدا کرد؛ حالا در ذهنیات خود ما حرفهایی هست و کسانی که در سنین ما هستند از بزرگترهایشان شنیدهاند، از مادرهایشان مثلاً که خودشان مواجه بودهاند و از خواهرهایشان مثلاً شنیدهاند؛ هستند هنوز افراد زیادی از این قبیل. مسئلهی حجاب دیگر مخصوص مشهد و مسجد گوهرشاد هم نیست. یک قضیهی وسیعِ همهجایی سراسری است در کشور و اقدامی که رضا شاه کرد و مواجهههایی که با رضا شاه شد. اینقدر هم دربارهی قضیهی حجاب، خاطره و داستان و اینها میتوانید پیدا بکنید که من خیال میکنم مجموعهاش یک چیز عظیمی خواهد شد. حالا شما گفتید مثل اینکه یکی از آقایان هم -نمیدانم کدام یکی از آقایان بودند- بنا دارند رمان بنویسند. خیلی به نظر من مسئلهی مهمی است که باز این هم از همان مسائلی است که درست رویش کار نشده و توضیح داده نشده.
یک مسئلهی دیگر آنهاییاند که نقشآفرینی کردند. ببینید شخصیتهای فرهنگی معروف زمان رضا شاه، مثلاً علی اصغر حکمت(۷) -اینها چهرهها هستند دیگر- در قضیهی کشف حجاب نقش ایفا کردند، نقش استعماری ایفا کردند، یعنی آن پشت جبههی حقیقی رضا شاه اینها بودند. رضا شاه تفنگ دستش بوده و اینها کسانی بودهاند که فکر میساختند و به رضا شاه جهتگیری میدادند که او تفنگ را کجا به کار ببرد. به نظر من این شخصیتهای فرهنگی خیلی مؤثرند، چهرههای اینها شناخته بشود. رضاخان فقط یک سفر خارجی رفت و آن هم به ترکیه بود در زمان آتاترک. آنجا زنهای بیحجاب را آوردند به او نشان دادند. ایدهی بیحجابی را به او تزریق کردند و بعد این دُور و بریهایش گفتند راه تمدن و اینها همین کاری است که آتاترک کرده و از آن وقت او به فکر فرو رفت و مقدماتش را شروع کرد. بعد ۱۳۱۴ دیگر اجباری شد اما قبلاً چیزهای دیگری بود.
نکتهی دیگر شخصیتهاییاند که اقدام کردند و کار کردند و میشود از آنها اسم آورد. امام (رضواناللهعلیه) یک بار به ما گفتند که من هیچکس را به شجاعت مرحوم آقای کاشانی ندیدم، ایشان مدرس را هم دیده بودند، اما درعینحال گفتند کاشانی. بعد سه قضیه از مرحوم کاشانی نقل کردند که دو تایش مربوط به همین قضایای مربوط به پهلوی است و متأسفانه سومیاش را من یادم نیست. آن قضیهای که بهطور مشخص مربوط به قضیهی حجاب است این است که گفتند خانهی ایشان در پامنار بود، مأمور کلانتری آنجا آمد پیش آقای کاشانی و گفت که مثلاً فرماندهمان سلام رساندند و گفتند که شبِ مثلاً سهشنبه، شما و خانوادهتان در فلان مجلس دعوتید -دعوت میکردند دیگر که با زنهایشان سر بیایند؛ حالا آمده بوده از آقای کاشانی دعوت میکرده- آقای کاشانی یک تشری به او میزند و تندی میکند. او میگوید که آقا فرمانده گفتند. آقای کاشانی میگوید -نزدیک به این تعبیر که- خیلی غلط زیادی کردند فرماندهتان!(۸) بعد او دستپاچه میشود، میگوید آقا مقامات بالا این را گفتند. آقای کاشانی باز میگوید مقامات بالا -نزدیک به این تعبیر که- خیلی غلط زیادی کردند این حرف را زدند! پا شو برو گمشو! میآید به رئیس کلانتری میگوید. او میگوید بابا نزدیک این سید نروید، خطرناک است. غرض، از این جور قضایا هست در مسائل مربوط به حجاب.
جزو همین فهرست دستگیرشدگان یکی هم مرحوم آشیخ هاشم قزوینی است دیگر که استاد ما بود. ایشان مدرّس درجهی یک بود در مشهد و ما سالها درس ایشان میرفتیم. ایشان میگفت که وقتی کشف حجاب شد، خب همه ناراحت بودند. دیدیم یکی از آقایان خیلی خوشحال است. گفتیم شما چطور [این قدر خوشحالی]؟ گفت خیلی کار خوبی شد، بگذار مردم بفهمند من چهل سال با چه کسی زندگی کردهام!(۹) غرض، حرف و گفت و نقل در حواشی مسئلهی حجاب خیلی زیاد است. من البته سالی که کشف حجاب شد، در دنیا نبودم؛ بنده متولد ۱۳۱۸ هستم یعنی چهار سال بعد از کشف حجاب، ولیکن خب مادرم و اینها نقل میکردند قضایا را و اینکه در خانه میماندند، مدتها بیرون نمیرفتند و برای بیرون رفتنهای اضطراری چه مشکلاتی را تحمل میکردند. هم از مادرم شنیدیم و هم از زنهای دیگر شنیدیم. خیلی قضایای واقعاً دردناکی است که اتفاق افتاده. اینها همه باید دیده بشود. یعنی اگر واقعاً مسئلهی حجاب بحث میشود، این قضایا دیده بشود. پس مسئلهی حجاب یک مسئلهای شد جدای از قضیهی مسجد گوهرشاد، یعنی یک مسئلهی فراگیر بزرگِ مهم. به هر حال ما از زحمات آقایان خیلی متشکر هستیم. خداوند انشاءالله موفق و مؤیدتان بدارد
نماهنگ نقشه حجاب ممنوع : فکر استعماری سرنیزه رضاخانی
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 58 ثانیه
۱) آقای وحید جلیلی، معاون فرهنگی - اجتماعی شهرداری مشهد
۲) "قیام گوهرشاد" نوشتهی سینا واحد
۳) "بر بامهای متصل"، نوشتهی عبدالله اسفندیاری، موسسهی نشر عروج؛ بیان مقطعی از تاریخ سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰
۴) ۱۲۹۴ – ۱۳۵۶ ه.ق؛ حاج میرزا محمد آقازادهی خراسانی فرزند ارشد خراسانی قدس سره؛ از علمای نافذ در بین مردم بود که تمامقد در مقابل رضاخان ایستاد و بعد از واقعهی گوهرشاد به دستور رضاخان دستگیر و در تهران زندانی شد و بعد توسط عوامل رضاخان به شهادت رسید.
۵) ۱۲۶۸ – ۱۳۳۶ ه.ش؛ نویسنده، شاعر، رومهنگار و از مبارزان ضد استعمار؛ رومهی "بهار" را در سال ۱۲۹۶ ه.ش در مشهد منتشر کرد.
۶) ۱۲۸۲ – ۱۳۶۶ ه.ق
۷) ۱۳۱۰ – ۱۴۰۰ ه.ق؛ وزیر معارف رضاخان در دولت ذکاء الملک فروغی؛ از افراد اثرگذار در قضیهی کشف حجاب بود. از جمله اینکه در بهمن ۱۳۱۳ در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور کشف حجاب داد.
۸) خندهی حضار
۹) خندهی حضار و معظمله
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی ای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
شش تدبیر حضرت امام رضا علیهالسلام در نبرد با مأمون
۱ - پرکردن فضای مدینه از کراهت و نیتی خود در هنگام دعوت ایشان از مدینه به خراسان
۲ - نپذیرفتن ولایتعهدی تا هنگام تهدید به قتل و ابراز اجباری بودن آن در هر فرصتی
۳ - مشروط کردن پذیرش ولایتعهدی به دخالت نکردن در هیچ یک از شئون حکومت
۴ - برملا کردن داعیه امامت شیعه در سطح عظیم اسلام و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانها
۵ - استفاده امام از هر فرصتی برای قرارگیری در معرض ارتباط با مردم
۶ - حمایت امام از شورشگران و سرجنبانان تشیع
KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ۲۳ ذیالقعده روز زیارتی مخصوص امام رضا (علیهالسلام) برخی آداب زیارت را که حضرت آیتالله ای در دیدار جمعی از پاسداران سپاه حفاظت ولی امر در تاریخ
۸۲/۶/۱ بیان کردهاند، در جدول زیر منتشر میکند.
و ن پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای ن پاک هستند، این پاکان از آنچه (تهمت) در باره ایشان گفته می شود دورند، برایشان آمرزش و روزی نیکو و با ارزشی است.نور/26
چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان
خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان
سال روز پیوند مظهر احسان و جود با دردانه زیور عالم، یاس آل محمد صلی الله علیه و آله مبارک باد.
ازدواج آسمانی
زیباترین ادواج
غدیر در آینه روایات
عید غدیر آن قدر باعظمت است که هیچ عیدی با آن برابری نمی کند؛ از روایات بسیاری که در فضیلت و بزرگی این روز آمده، این مطلب را به خوبی می توان بدست آورد. ابتدا سخن سه معصوم درباره غدیر و سپس فضائلی از این روز بیاد ماندنی ارائه می شود.
دفاع حضرت زهرا علیها سلام از غدیر
پس از رحلت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و غصب فدک، روزی حضرت زهرا وارد مسجد شد و در میان انبوه جمعیت خطبه خواند و در فرازی از آن فرمود: .و هل ترک ابی یوم غدیر خم لاحد عذرا؟» (1) و آیا پدرم در روز غدیر خم برای احدی عذری باقی گذاشت؟ و نیز فرمود:انسیتم قول رسول الله یوم غدیر خم .» (2) آیا فراموش کردید سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را که در روز غدیرخم فرمود: هر کس که من مولا و رهبر او هستم، پس علی مولا و رهبر اوست؟ (3)
حضرت زهرا علیها سلام پشت در آمد و در را باز نکرد،در کنار در مطلبی به آنها فرمود؛ از جمله از غدیرخم یادکرد و فرمود: کانّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم؟ والله لقدعقد له یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء.» (4) گویی شما نمی دانید آنچه را که پیامبر در روز غدیرخم فرمود؟ سوگند به خدا، پیامبر در آن روز مقام ولایت و امامت را برای علی مقرر و استوار ساخت، تا رشته طمع شما را نسبت به این مقام قطع کند.(5)
غدیر در آینه روایات
عید غدیر آن قدر باعظمت است که هیچ عیدی با آن برابری نمی کند؛ از روایات بسیاری که در فضیلت و بزرگی این روز آمده، این مطلب را به خوبی می توان بدست آورد. ابتدا سخن سه معصوم درباره غدیر و سپس فضائلی از این روز بیاد ماندنی ارائه می شود.
دفاع حضرت زهرا علیها سلام از ماجرای غدیر
پس از رحلت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و غصب فدک، روزی حضرت زهرا وارد مسجد شد و در میان انبوه جمعیت خطبه خواند و در فرازی از آن فرمود: .و هل ترک ابی یوم غدیر خم لاحد عذرا؟» (1) و آیا پدرم در روز غدیر خم برای احدی عذری باقی گذاشت؟ و نیز فرمود:انسیتم قول رسول الله یوم غدیر خم .» (2) آیا فراموش کردید سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را که در روز غدیرخم فرمود: هر کس که من مولا و رهبر او هستم، پس علی مولا و رهبر اوست؟ (3)
حضرت زهرا علیها سلام پشت در آمد و در را باز نکرد،در کنار در مطلبی به آنها فرمود؛ از جمله از غدیرخم یادکرد و فرمود: کانّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم؟ والله لقدعقد له یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء.» (4) گویی شما نمی دانید آنچه را که پیامبر در روز غدیرخم فرمود؟ سوگند به خدا، پیامبر در آن روز مقام ولایت و امامت را برای علی مقرر و استوار ساخت، تا رشته طمع شما را نسبت به این مقام قطع کند.(5)
امام صادق علیه السلام فرمود:روز هیجدهم ماه ذی حجه عید اکبر است؛ خورشید به روزی نتابیده که آن روز در پیشگاه خدا برتر از این روز باشد. همه پیامبران –بدون استثنا- وصی و جانشین خود را در چنین روزی به امت خود معرفی کرده و به عنوان رهبر بعد از خود برای امت خود نصب نموده اند
غدیر در کلام امام حسین صلوات الله علیه
سال 58 هجرت بود، امام حسین علیه السلام در مراسم حج در سرزمین منی در اجتماعی که بیش از هفتصد نفر از مسلمین از مهاجر و انصار شرکت داشتند، خطبه خواند و ضمن آن فرمود: انشدکم الله اتعلمون أنّ رسول الله نصبه یوم غدیرخم،فنادی له بالولایة و.» (6) شما را به خدا آیا می دانید که رسول خدا علی علیه السلام را در روز غدیرخم به رهبری منصوب کرد و با ندای خود ولایت او را ابلاغ نمود و فرمود: این موضوع را حاضران به غایبان خبر دهند؟ حاضران گفتند: آری، خدا را گواه می گیریم که ماجرای غدیرخم را می دانیم. (7)
سخن امام رضا علیه السلام در فضیلت روز غدیر
حضرت رضا علیه السلام فرمود: هنگامى که روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت میدهند همان طور که عروس را آرایش میکنند، گفته شد: این چهار روز کدام ایام هستند؟
فرمود: روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز غدیر، اما روز غدیر در بین اضحى و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است،. روز غدیر را روز کمال میگویند، و روزى که شیاطین رانده میشوند، روزى که در آن اعمال شیعیان و دوستان آل محمد پذیرفته میگردد، و آن روزى است که در آن خداوند اعمال مخالفین را رد میکند و آنها را ناچیز میشمارد. (8)
غدیر روز تبریک و تهنیت است.هر گاه مؤمنى برادرش را ملاقات کند میگوید:الحمد للَّه الذى جعلنا مِن المُتمسکین بولایة امیر المؤمنین و الائمة علیهم السلام».
روز غدیر باید در چهره هاى مردم تبسم کرد و با مؤمنین با روى گشاده گفتگو نمود، هر کس روز غدیر با برادران ایمانى خود با چهره خندان روبرو شود خداوند نیز روز قیامت با نظر رحمت به وى نگاه خواهد کرد، و هزار حاجت او را روا خواهد نمود، و براى او در بهشت قصرى از لؤلؤ سفید خواهد ساخت، و چهرهاش را نورانى میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
النحل : 97 مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»
از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالى که مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاک و پاکیزه اى زنده مى داریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملى که همواره انجام مى داده اند، مى دهیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَیُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوراةِ وَالإِنجیلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَیعِکُمُ الَّذی بایَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیمُ»توبه : 111
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!
دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 23 ثانیه
(إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، اللّهمّ إنّى أحتسبه عندک فإنّ موته من مصائب الدّهر، رحم اللّه مالکا فلقد أوفى عهده، و قضى نحبه، و لقى ربّه، مع أنّا قد وطّنّا أنفسنا على أن نصبر على کلّ مصیبة بعد مصابنا برسول اللّه- صلّى اللّه علیه و آله- فإنّها من أعظم المصیبات)
ما از خدا هستیم و بسوى او باز مىگردیم، و ستایش خداوندى را سزا است که پروردگار جهانیان است، بار خدایا من مصیبت اشتر را نزد تو بشمار مى آورم، زیرا مرگ او از سوگهاى روزگار است، خدا مالک را رحمت فرماید که بعهد خود وفاء نمود، و مدّتش را بپایان رسانید، و پروردگارش را ملاقات کرد، با اینکه ما تعهّد نموده ایم که پس از مصیبت رسول خدا- صلّى اللّه علیه و آله بر هر مصیبتى شکیبا باشیم،زیرا آن بزرگترین مصیبتها بود.
پس از آن از منبر پائین آمده به خانه رفت.
مشایخ نخع به خدمت آن حضرت آمدند، آن بزرگوار متأسّف و افسرده بود، فرمود:
(و للّه درّ مالک و ما مالک لو کان من جبل لکان فندا، و لو کان من حجر لکان صلدا، أما و اللّه لیهدّنّ موتک عالما و لیفرحنّ عالما، على مثل مالک فلتبک البواکى، و هل مرجوّ کمالک، و هل موجود کمالک، و هل قامت النّساء عن مثل مالک)
خدا مالک را جزاى خیر دهد و چگونه مالکی که اگر کوه بود کوهى بی همتا بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت و غیر قابل نفوذ بود، آگاه باشید بخدا سوگند مرگ تو اى مالک جهانى را ویران و جهانى را شاد مىسازد یعنى اهل شام را خوشنود و عراق را خراب مىگرداند، بر مردى مانند مالک باید گریه کنندگان بگریند، آیا یاورى مانند مالک دیده میشود، آیا مانند مالک کسى هست، آیا ن از نزد طفلى بر مى خیزند که مانند مالک شود.
ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام)، ج5، ص: 990
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ١ ٢ ٣
ولادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اولین شهید مدافع حریم ولایت و امامت بر همه آزادگان عالم مبارک
حتما ببینید
دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 27 ثانیه
بسم الله الرحمن الرحیم
التوبة : 28 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ حَکیمٌ»
چشم ندوختن به دشمنان خدا
اى اهل ایمان! جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند؛ و اگر [به سبب قطع رابطه با آنان و تعطیل شدن داد و ستد با ایشان] از بی نوایى و تنگدستی میترسید، خدا اگر بخواهد شما را به زودى از فضل و احسانش بی نیاز میکند؛ یقیناً خدا دانا و حکیم است.
***
۱۳۹۲/۱۱/۲۸
علاج مشکلات کشور پیمودن راه اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی تکیه به درون. چشم را ندوزیم به دست دیگران؛ ما تواناییم، ما ثروتمندیم، هم ثروت انسانی داریم - نیروی انسانی ما در دنیا کمنظیر است، اگر نگوییم بینظیر - [هم] ثروتهای زیرزمینی؛ ثروتهای ما فوقالعاده است. دنیا به ما احتیاج دارد؛ به قدری که دنیا به ما احتیاج دارد، ما به دنیا احتیاج نداریم.
***
۱۳۹۳/۱۱/۲۹
یک نکتهی دیگری که این بیشتر به مردم مربوط میشود، مصرف محصولات داخلی است که من بارها در سخنرانیهای اوّل سال و غیر آن تکرار کردم، الان هم به شما عرض میکنم: محصولات داخلی را مردم مصرف کنند؛ نروند دنبال این نشانهها. حالا مُد شده است بگویند بِرَند» است، بِرَند فلان؛ بِرَند چیست! بروید سراغ مصرف تولیدات داخلی. آن چیزهایی که مشابه داخلی دارد، متعصّبانه و با تعصّبِ تمام، ملّت ایران، خارجیِ آن را مصرف نکنند. این را من فقط برای یک عدّهی خاص نمیگویم؛ خب بله، وقتی ما میگوییم، یک عدّه متدیّنین فوراً گوش میکنند حرف را، پیغام هم میدهند فلان چیز راکه خارجی است بخریم؟ فلان چیز را نخریم؟ من فقط برای متدیّنین و افرادی که برای حرف ما حجّیّت شرعی قائلند، این را نمیگویم؛ من این حرف را برای هرکسی میگویم که به ایران علاقهمند است، به آیندهی کشور علاقهمند است، به فکر بچّههای خودش است که بنا است فردا در این کشور زندگی کنند. شما مصنوعات خارجی را که مصرف میکنید، در واقع کمک میکنید به اینکه حجم آن بنگاه خارجی، آن کارگر خارجی، آن سرمایهدار خارجی، مدام بیشتر بشود و تولید داخلی ضربه بخورد، شکست بخورد. این را به همهی مردم، بخصوص آنکسانیکه مصارف زیادی دارند[میگویم]؛ دولتیها هم همینجور؛ دولتیها هم در مصارف دولتی، در اشیاء مصرفیای که در ساختمانها، در چیزهای گوناگون مصرف میکنند، حتماً ملاحظه کنند تولید داخلی را.
***
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در نخستین روز از سال ۱۳۹۷
همانطور که عرض کردم، با تعصّب دنبال کالای ایرانی بگردید؛ فروشنده، کالای ایرانی بفروشد؛ خریدار، کالای ایرانی بخرد؛ مسئولین تولید ایرانی را کمک کنند و حمایت بکنند و از واردات و قاچاق جلوگیری کنند.
ما نسبت به اقتصاد ملّیِ خودمان باید تعصّب داشته باشیم؛ مصرف جنس خارجی یکی از عیوب مهمّ ما است؛ ما بایستی تعصّب داشته باشیم نسبت به مصرف داخلی و جنس داخلی و اقتصاد ملّیمان. جوانهای ما تعصّب دارند نسبت به فلان تیم فوتبال؛ یکی طرفدار تیم قرمز است، یکی طرفدار تیم آبی است، [آن هم] با تعصّب؛ و حتّی [تعصّب به] تیمهای خارجی؛ یکی طرفدار تیم رئال است، یکی طرفدار تیم [دیگر] اینها تعصّب نسبت به این تیمها دارند؛ اگر همین مقدار و همین اندازه تعصّب را نسبت به اقتصاد ملّی و تولید داخلی داشته باشیم، بسیاری از کارهای ما اصلاح خواهد شد.
آل عمران : 151 سَنُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمینَ»
به زودى در دلهاى کافران ترس مى اندازیم؛ زیرا چیزى را که خدا بر [حقّانیّت] آن دلیلى نازل نکرده شریک خدا قرار داده اند، و جایگاهشان آتش است؛ و چه بد است جایگاه ستمکاران.
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضی بِهِ شُرَکاءٌ.
کشف الغمّة، ج 2، ص 348»
امام جواد - علیه السلام - فرمود: انجام دهنده ظلم، کمک دهنده ظلم و کسی که راضی به ظلم باشد، هر سه شریک خواهند بود.
قاتلین مسلمانان مظلوم هند بدانند عذاب خدا نزدیک است
امام جواد - علیه السلام - فرمود: سه خصلت جلب محبّت می کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردی در مشکلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنویات.
دریافت
حجم: 9.05 مگابایت
توضیحات: مولودی ولادت امام جواد علیه السلام
دعا یعنی اینکه ما با خدای متعال حرف بزنیم، از خدای متعال بخواهیم. بنده خیلی هم امیدوار هستم بخصوص به دل پاک و صاف جوانها، و عناصر مؤمن و متّقی و پرهیزگار که اینها واقعاً میتوانند با دعای خودشان بلاهای بزرگ را دفع کنند. این بلا به نظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست، از این بلاها بزرگتر هم وجود داشته و دارد، خودمان هم در کشور مواردی را مشاهده کردهایم. میتوانند با دعا، با توسّلات و با طلب شفاعت و وساطت از ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) و طلب کمک از آن بزرگواران و توسّل به ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) و به رسول و نبیّ مکرم اسلام خیلی از مشکلات را برطرف کنند؛ این هم توصیهی بعدی من است. حالا اگر به طور مشخّص هم آدم بخواهد توصیه کند، من توصیه میکنم دعای هفتم صحیفهی سجّادیّه را که در مفاتیح هم هست این دعا: یَا مَن تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِد؛ این دعا دعای خیلی خوبی است، خوشمضمونی است، با توجّه به معنا این دعا را بخوانند و با این الفاظ زیبا از خدای متعال بخواهند. این هم یک مطلب.
دریافت
حجم: 10 مگابایت
دعای هفتم صحیفه سجادیه با صدای میثم مطیعی
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیهالسلام إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ
دعای امام سجاد علیه السلام هنگامی که برایش مهمی دست میداد یا رنجی فرود میآمد
متن و ترجمه دعای هفتم صحیفه سجادیه
1- یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.
ای کسی که گره هر سختی به دست تو گشوده شود و ای که تندی شدائد به عنایتت میشکند،ای که راه بیرونشدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود.
***
۲- ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.
دشواری ها به لطف تو آسان شود و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید و قضا به قدرتت جریان گیرد و همه چیز به اراده تو روان شود.
***
۳- فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.
تنها به خواست تو بی آنکه فرمان دهی، همه چیز فرمان برد، و هر چیز محض ارادهات بیآنکه نهی کنی از کار بایستد.
***
۴- أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ
در تمام دشواریها تو را میخوانند و در بلیات و گرفتاریها به تو پناه جویند، غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف نشود و گرهی نگشاید مگر تو آن را بگشایی.
***
۵- وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.
الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاریهایی بر من حملهور شده
که تحملش برای من دشوار است.
***
6- وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدار خود متوجه من کردهای.
***
۷- فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ،وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
اله من، چیزی را که تو آوردهای کسی نبرد و آنچه تو فرستادهای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید
و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نمودهای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کردهای یاوری نباشد.
***
۸- فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک،وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً،وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.
پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الها ـ در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت
سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن
و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاریها مقرر کن.
***
۹- وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.
و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار.
***
۱۰- فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بییا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ،
وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بیذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بیتاب و توان شده،و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاریهایمو دفع آنچه در آن در افتادهام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم، ای صاحب عرش.
البقرة : 125 وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»
و [یاد کنید] هنگامى که ما این خانه [کعبه] را براى همه مردم محل گردهمایى و جاى امن وامان قرار داد،و از مقام ابراهیم جایگاهى براى نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانهام را براى طواف کنندگان و اعتکافکنندگان و رکوع کنندگان وسجدهگذاران پاکیزه کنید.
چه کسی راست می گوید؟
بنده نه با تحلیل آقای حداد پور، که چنان نکات مثبتی از سه قسمت سریال پایتخت در آورده که در مخیله ی خود کارگردان هم نمیگنجید ،کاری دارم و نه با تحلیل اون عزیزانی که به نشان دادن پل ها و جاده ها در سریال هم اعتراض داشتن ،چون زمان شاه ساخته شدن.
البته از حق نگذریم، در این بین چند تحلیل و نقد خوب هم دیدیم.
اما
فرض میگیریم در قسمتهای بعدی سریال قرار است اتفاقات خوبی رقم بخورد، و به گفته ی بعضی ها مثل پایتخت 5 با اون همه آسیب و اشکال آخرش ختم بخیر بشه و همه نقدها فراموش بشود.
اما آیا برای رسیدن به یک هدف مطلوب می توان از هر راهی رفت و از هر وسیله ای استفاده کرد. یعنی هدف وسیله را توجیه می کنه؟
هیچ هدفی مقدس تر از اهداف پیامبران و جانشینان آنها و اهل بیت علیهم السلام نبوده و نیست ،پس چرا آنها به هر وسیله ای تمسک نکردند و حتی در وحشتناک ترین شرایط از خطوط قرمز و حدود الهی عبور نکردند : ریسمان به گردن ،آتشِ در ، میخِ در . و قبضه شمشیرِ شیر خدا که کسی در عالم یارای ایستادگی در برابرش را نداشت و اما . و اما فریب های معاویه و عمروعاص و آگاهی مولا علی علیه السلام به راه های زمین و آسمان و. و اما عاشوراء ، اعلام آمادگی ملائکه و جنیان. ولی حسین علیه السلام بود و مظلومیت و شهادت و پیروزی خون بر شمشیر.
اما مگر گذشتن از حرام و حلال الهی ممکن است؟ چه رسد به انتشار و به نمایش گذاشتن آن.
عزیزان بدانید که امام صادق علیه السلام فرمود : .حَلاَلُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ حلال محمد همیشه تا روز قیامت حلال است و حرامش همیشه تا روز قیامت حرام.
حواسمون باشه باطل هیچگاه شفاف و بی پرده به میدان نمی آید و برای بی ارزش کردن ارزشها و قبح شکنی ها دست به ترفندِ تدریج و تلبیس می زند که امیرالمؤمنین علیه السلام به بهترین وجه ممکن آن را بیان فرموده :
جز این نیست، که آغاز پیدایش فتنه ها ،پیروى از هواهاى نفسانى است و نیز بدعتهایى که گذاشته مى شود. بدعتهایى بر خلاف کتاب خدا. آن گاه کسانى، کسان دیگر را در امورى، که مخالف دین خداست، یارى مى کنند. اگر باطل با حق نمى آمیخت ،بر جویندگان حق پنهان نمى ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمى گشت، زبان معاندان از طعن بریده مى شد. ولى همواره پاره اى از حق و پاره اى از باطل را درهم مى آمیزند. در چنین حالى، شیطان بر دوستان خود مستولى مى شود. تنها کسانى رهایى مى یابند که الطاف الهى شامل حالشان شده باشد. خطبه 50 نهج البلاغه
فارغ از بدآموزی و الگو گیری کودکان و نوجوانان و جوانان از نکات منفی شخصیت های اصلی که این مقال را فرصت پرداختن به آن نیست ، آیا وجود نکات مثبت، توجیه ارتکاب حرام و به نمایش گذاشتن آن ، آنهم در چنین سطحی است؟
آیا عادی جلوه دادن آرایش غلیظ و رقص و موسیقی حرام و کنایه های جنسی و هتک حرمت بزرگترها (مخصوصا مادر) و . با هزاران کار نیک، حلال میشود که بگوییم اینگونه هم میشود نگاه کرد؟؟؟؟؟؟
به کجا چنین شتابان؟!
همین مجموعه در سِری یک تا سه و چند قسمت پایانی سری پنج ،نشان دادکه می شود با حد اقلِ اشکال ،طنز فاخر خانوادگی را ساخت ،که به ارزشها بپردازد ولی با زبان طنز.
جنگ نرم موجب تغییر ذائقه ها می شود ،آن هم نه یک باره بلکه آرام آرام و قدم به قدم
سوره نور : 21 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ .»
ای مؤمنان! از گام های شیطان پیروی نکنید؛ و هر که از گام های شیطان پیروی کند ،شیطان به کار بسیار زشت و عمل ناپسند فرمان می دهد.
رقص حرام هست ولی خوب اینقدر سخت نگیریم چیزهای مهمتر هم وجود دارد!!! بزاریم مردم شاد باشن!!!آرایش دیگه عادی شده!!!ببینیم آخرش چی میشه!!!
حواسمان باشد در جنگ نرم قربانیان شهید محسوب نمیشوند!
امام ای :
به امید روزهای خوب همه تولیدات صوتی تصویری
آل عمران ۱۶۹ وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
*****
احزاب 23 مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا»
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
*****
روز پاسدار مبارک
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد
ماه شعبان است، ماه بارش رحمت الهی است. اگر انسان فقرات مناجات شعبانیّه و ادعیّهی ماه شعبان در شب نیمه و دیگر دعاها و اعمال را نگاه کند، احساس میکند که ماه شعبان یک ظرف زمانی بسیار ارزشمندی است برای بهرهگیری از رحمت پروردگار. شما جوانهای عزیز، با دلهای پاک، با روحهای آماده، میتوانید خیلی بهره بگیرید و امیدوارم که انشاءالله از برکات این ماه و از رحمت الهی در این ماه بهره بگیرید.
دریافت بخشی فوق العاده سخنان آقا در فیلم زیر - حتما ببینید
دریافت
حجم: 4.11 مگابایت
یکی از برجستهترین خصوصیّات ماه شعبان مسئلهی ولادت باسعادت قطب عالم امکان، حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) است. برجستگی این روز و شب با این ولادت بزرگ بسیار بیشتر و مضاعف شده است. البتّه شب نیمهی شعبان شب مبارکی است، شب دعا است، شب مناجات است، گفته شده است که از موارد لیلةالقدر است، لکن با این ولادت همهی اینها مضاعف میشود. یک توجّهی به وجود مقدّس بقیّةالله (ارواحنا فداه) بکنیم با چند نکتهی کوتاه در مورد آن بزرگوار. البتّه در درجهی اوّل، باید تبریک عرض بکنیم به همهی شما این میلاد را، این ایّام را، این شیرینی ولادت باسعادت آن بزرگوار را. ماه شعبان، از اوّل تا آخر، ماه الطاف الهی و شیرینیها و چشمروشنیها است. البتّه امسال متأسّفانه با این حادثهای که در معدن پیش آمد،(۲) ما داغدار شدیم، و قبل از آنهم حادثهی مربوط به مرزبانان ما در جنوب کشور(۳) دلها را افسرده کرد و داغدار کرد، ولیکن ماه، ماه شادی و دلباختگی دلباختگان اهلبیت (علیهمالسّلام) است.
در مورد امام زمان (عجّلاللهلهالفرج و سلاماللهعلیه) نکتهی اوّل این [است] که این بزرگوار داعیالله است. نگاه به آن بزرگوار وسیلهای است برای عرض ارادت و عبودیّت به درگاه حضرت حقّ متعال. اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا داعیَ اللهِ وَ رَبّانیَّ آیاتِه؛(۴) همهچیز، همهی انبیا، همهی اولیا، همهی مقدّسات، همهی ارواح طیّبه که نورافشانی میکنند بر زندگی ما، بر عالم ما، بر همهی عالم وجود، آیات حقّند، جلوههای حضرت پروردگارند؛ این نکتهای است که باید توجّه داشت. به امام زمان توجّه میکنیم، توسّل میکنیم، در مقابل آن بزرگوار عرض خاکساری میکنیم، برای اینکه این خاکساری به ذات احدیّت برسد و پیش خدای متعال اظهار عبودیّت کرده باشیم.
دوّم اینکه نام این بزرگوار و یاد این بزرگوار، دائماً به ما یادآوری میکند که طلوع خورشیدِ حق و عدل در پایان این شب ظلمانی، قطعی است. انسانها گاهی که امواج متراکم ظلمت و ظلم را مشاهده میکنند، مأیوس میشوند. یاد امام زمان نشاندهندهی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد؛ بله، ظلمات هست، ظالمان و تاریکیآفرینان هستند در دنیا، و قرنهای متمادی بودهاند امّا پایان این شب سیاه و ظلمانی، قطعاً طلوع خورشید است؛ این آن چیزی است که اعتقاد به امام زمان به ما میآموزد؛ این وعدهی تضمینشدهی پروردگار است: اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ وَ العِلمُ المَصبوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ وَعداً غَیرَ مَکذوب؛(۵) وعدهی تخلّفناپذیر الهی است. در اوّل زیارت [هم دارد]: اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛(۶) وعدهای که تضمینشده است از طرف پروردگار، ظهور این بزرگوار است. بنابراین این هم نکتهی دوّم است. معتقدین به ظهور ولیّعصر و وجود ولیّعصر (ارواحنا فداه) هیچگاه دچار ناامیدی و یأس نمیشوند، و میدانند که قطعاً این خورشید طلوع خواهد کرد و این تاریکیها و این سیاهیها را برطرف خواهد کرد.
نکتهی سوّم این است که ما مأمور به انتظاریم؛ انتظار یعنی چه؟ انتظار به معنای مترصّد بودن است. در ادبیّات نظامی یک چیزی داریم به نام آمادهباش»؛ انتظار یعنی آمادهباش»! باید آمادهباش» باشیم. انسان مؤمن و منتظر، آنکسی است که در حال آمادهباش» است. اگر امام شما که مأمورِ به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کلّ جهان است، امروز ظهور بکند، باید من و شما آماده باشیم. این آمادهباش» خیلی مهم است؛ انتظار به این معنا است. انتظار به معنای بیصبری کردن و پا به زمین کوبیدن و چرا دیر شد و چرا نشد و مانند اینها نیست، انتظار یعنی باید دائم در حال آمادهباش» باشید.
نکتهی چهارم و آخر [اینکه] این انتظار، مستم صلاح و عمل است؛ باید خودمان را اصلاح کنیم، باید اهل عمل به آن چیزی باشیم که دل آن بزرگوار را شاد میکند. اگر بخواهیم اینجور عمل بکنیم و این صلاح و اصلاح را برای خودمان فراهم بکنیم، طبعاً نمیتوانیم به عمل فردی اکتفا کنیم. در محیط جامعه، در محیط کشور، در محیط جهانی هم وظایفی هست که باید انجام بدهیم؛ این وظایف چه هستند؟ این همان چیزی است که نیاز دارد به بصیرت، نیاز دارد به معرفت، نیاز دارد به نگرش جهانی، نیاز دارد به روشنبینی؛ این آن چیزی است که شما جوان عزیز فعّالِ امروز به آن موظّفید.
1396/2/20
بخشی از بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (علیهالسلام)
سورة الممتحنة : 1 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ .»
اى کسانى که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى مگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند، پیامبر و شما را بیرون مىکنند بخاطر ایمان آوردن به پروردگارتان .
*****
یک تیم پزشکی از پزشکان بدون مرز، از فرانسه برای کمک به بیماران کرونا در ایران آمدند که بعد از فرمایشات امام ای در باره عدم اعتماد به کمک دشمنان و حمایت و پیگیری نیرو های انقلابی تقریبا ختم بخیر شد.
اما به جهت هجمه ای که رسانه های زنجیری دشمن چه در داخل و چه در خارج کشور به نیروهای انقلابی بخاطر این ایستادگی در مقابل دشمن وارد آورده و می آورند ، بیان چند نکته را ضروری دانستم.
این سازمان علیرغم ظاهر مردمی و خصوصیش کاملا تابع تهای جهانی تحت کنترل نظام سلطه و صهیونیزم جهانی است و اگر هیچ دلیلی نبود مگر تأسیس این سازمان توسط راکفلر و تأمین عمده بودجه آن از طرف خانواده راکفلرهای یهودی صهیونیست معلوم الحال ،برای بی اعتمادی و سوء ظن به آنها کافی بود.
المائدة : 51 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»
اى اهل ایمان! یهود و نصارى را سرپرستان و دوستان خود مگیرید، آنان سرپرستان و دوستان یکدیگرند. و هر کس از شما، یهود و نصارى را سرپرست و دوست خود گیرد از زمره آنان است؛ بى تردید خدا گروه ستمکار را هدایت نمىکند.
در بحبوحه جنگ سوریه در سال 1394 با تروریستهای چند ملیتی ، نماینده دائم سوریه در سازمان ملل ضمن انتقاد شدید از سازمان "پزشکان بدون مرز"، تأکید کرد که این سازمان در خدمت سازمان اطلاعات فرانسه و شاخه این سازمان در سوریه است. به نقل از شبکه خبری اسکای نیوز عربی، بشار جعفری، نماینده دائم سوریه در سازمان ملل گفت: بیمارستانی که مورد هدف قرار گرفته بدون م با دولت سوریه از سوی شبکه به اصطلاح "پزشکان بدون مرز" فرانسه احداث شده و شاخه سازمان اطلاعات فرانسه است که در سوریه کار میکند.(جاسوسان بدون مرز)
این سازمان در ابتدای سال 2018 نیز اعلام کرده بود که ۱۴۸ فقره شکایت و یا هشدار در زمینه سوء استفاده جنسی کارکنان به خصوص در آفریقا به قسمت مدیریت ارسال شده است.
اما نقش مأمن و مآوای منافقین یعنی فرانسه در این ماجرا
فابیوس به نمایندگی از فرانسه در مذاکرات هسته ای در سمت وزیر خارجه فرانسه نقش اصلی را در تحمیل برجام بر ایران ایفا کرد به گونه ای که از او به عنوان نماینده اسرائیل در مذاکرات نام برده میشد، از یهودیان متعصب ،صهیونیست و عاشق اسرائیل است که در همان سال 1360 خون های آلوده به ایدز و هپاتیت را به ایران صادر کرد و اینگونه بود که این بیماری منحوس وارد ایران شد و تا به حال قربانیان بسیار و هزینه بی حدی را به مردم عزیز ایران تحمیل کرده است.
لوران فابیوس» نخست وزیر فرانسه در سال 1360 و وزیر خارجه فرانسه در زمان مذاکرات برجام ، در پی توافق هستهای که میان ایران و کشورهای 1+5 حاصل شد، همزمان با هفته ملی بیماران هموفیلی یعنی یکم تا هفتم مرداد در سال 1394، بدون پرداخت حتی یک ریال غرامت به مظلومین و باقی ماندگان و خانواده های پرونده خونهای آلوده فرانسوی که خود او مسبب اصلی آن بود علیرغم مخالفت نیروهای انقلابی و دلسوز ،به ایران آمد و مورد استقبال بسیار گرم قرار گرفت.
این دهن کجی برای مردم عزیز ایران و بخصوص برای خانواده های آسیب دیده بسیار گران بود اما صدایشان به جایی نرسید و صبر را پیشه کردند و خون جگر خوردند.
ولی این ماجرا بُعد دیگری هم داشت و آن تعجب جهان اسلام از استقبال گرم از کسی بود که بعد از توهین بی شرمانه نشریه فرانسوی شارلی اِبدو ،به پیامبر اسلام (صل الله علی و آله وسلم) و اعتراض گسترده مسلمانان جهان ، تمام قد به دفاع از آن پرداخته بود.
مائدة : 57 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»
اى اهل ایمان! آنان را که دین شما را به مسخره گرفتهاند، چه از اهل کتاب و چه از کافران، سرپرستان و دوستان خود مگیرید؛ و اگر مؤمن هستید از خدا پروا کنید
پرونده خونهای آلوده به ویروس ایدز و هپاتیت عفونی C واقعه هولناک جدی در زمینه بهداشت عمومی جهانی بود که در اواخر دهه 1970 تا 1985میلادی رخ داد. شرکتهای درگیر در این پرونده شامل انستیتو مریو فرانسه، شرکت بایر آمریکا و آلفا تراپیوتیک، باکستر و کاتر، میشدند. در دوران نخست وزیری فابیوس بود که خونهای آلوده در فرانسه توزیع شد و انستیتو مریو فرانسه فرآورده فاکتورهای انعقاد خونی آلوده به ویروس HIV و هپاتیت را صادر کرد. به این ترتیب در نتیجه خیانت تعدادی از بیماران هموفیلی و سایر دریافت کنندگان کشورهای مقصد، به ویروس HIV و بیماری ایدز و هپاتیت مبتلا شدند. از جمله این کشورها میتوان به آمریکا، ایتالیا، کانادا، ژاپن، پرتغال، عراق، ایرلند، عربستان و ایران اشاره کرد. اینجاست که میگوییم صهیونیسم جهانی به فرماندهی یهود ،اهمیتی به جان انسان ها نمی دهد چه دوست چه دشمن.
دشمن که دشمن است و باید از بین برود و دوست هم ابزاریست برای رسیدن به هدف که باید باشد اما به قدر ضرورت و بعنوان خادم قوم برتر یعنی یهود.
با این اوصاف آیا اعتماد به این گرگ های در لباس میش عاقلانه است؟
ظاهرا تعدا 48 تخت!!!!! همراه یک تیم 9 نفره شامل دو پزشک!!!!! یک چادر!!!!! 100 ماسک!!!!! 500 لباس پرستاری برای کمک به ایران ارسال شدند. یاد این جمله از بنده خدایی افتادم که می گفت فقط پایگاه بسیج محله ما سه تا پزشک داره و تو هفته بیش از این تعداد ماسک تحویل میده. دیگه حرفی برای گفتن نمی ماند مگر اینکه بگویم دشمن نادان برای فریب و ضربه به مردم عزیز ایران حتی حاضر نیست برای این کار هزینه کند.
سؤالی که پادوهای نظام سلطه و دلقک های منافق آنها در داخل و خارج باید پاسخگوی آن باشند این است که اگر شما قصد و نیت خیر دارید چرا سال هاست شدیدترین تحریم های تاریخ را بر مردم بزرگ ایران تحمیل کردید و حتی از ورود داروهای ضروری که باعث مرگ تعدادی از عزیزان شد جلوگیری کردید.و چرا الآن و در این شرایط این تحریمها را بر نمیدارید،علاوه بر اینکه خودتان متهم ردیف اول ویروس کرونا هم هستید و خودتان تا گردن در مشکلات ناشی از کرونا فرو رفته اید.
آل عمران : 54 وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ»
و [دشمنان] مکر ورزیدند، و خدا [در پاسخشان] مکر در میان آورد، و خداوند بهترین مکرورزان است.
*****
اظهار نظر عجیب و غریب و ضد و نقیض بعضی از مسؤولین :
ربیعی سخنگوی دولت با بیان این که در حال حاضر از نظر تعداد تختهای بیمارستانی کمبودی نداریم!!!! تصریح کرد: سفر پزشکان بدون مرز به ایران در هماهنگی کامل با دستگاههای ذیربط صورت گرفته است!!!! ضمن ارج نهادن به کمکهای پزشکان بدون مرز، تجهیزات اهدایی آنها در منطقه مورد نیاز وزارت بهداشت استفاده خواهد شد!!!!!
جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت:
در حال حاضر استان اصفهان (یکی از کانون های اصلی کرونا) نیازی به احداث بیمارستان سیار با ۴۸ تخت برای مبتلایان به ویروس کرونا ندارد.گروه پزشکان بدون مرز» در کشور حضور دارند و از امکانات بهداشتی و درمانی ایران بازدید کردهاند!!!!!
امام خانه ای :
اگر چنانچه این تهمت درست باشد و شما این ویروس را به وجود آورده باشید، این کارها از شماها بر میآید. یا اگر کسی را به عنوان درمانکننده و پزشک بخواهید بفرستید، ممکن است او بخواهد بیاید اینجا، اثر عملی سمّی را که تولید کردهاند را از نزدیک ببیند؛ چون گفته میشود که با استفادهی از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی به دست آوردهاند، یک بخشی را بالخصوص برای ایران درست کردهاند؛ خب این ممکن است بخواهد بیاید ببیند که اثرش چگونه شد؛ اطّلاعات خودشان را تکمیل کنند و دشمنی خودشان را بیشتر کنند؛ بنابراین این حرفی نیست که کسی از ملّت ایران این را قبول کند.
آل عمران : 21 إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ»
کسانى که به آیات خدا کفر مى ورزند، و پیامبران را بناحق مى کشند، و دادگستران را به قتل مى رسانند، آنان را از عذابى دردناک خبر ده.
اختصاصی سراج منیر
چه کسی راست می گوید؟
بنده نه با تحلیل آقای حداد پور، که چنان نکات مثبتی از سه قسمت سریال پایتخت در آورده که در مخیله ی خود کارگردان هم نمیگنجید ،کاری دارم و نه با تحلیل اون عزیزانی که به نشان دادن پل ها و جاده ها در سریال هم اعتراض داشتن ،چون زمان شاه ساخته شدن.
البته از حق نگذریم، در این بین چند تحلیل و نقد خوب هم دیدیم.
اما
فرض میگیریم در قسمتهای بعدی سریال قرار است اتفاقات خوبی رقم بخورد، و به گفته ی بعضی ها مثل پایتخت 5 با اون همه آسیب و اشکال آخرش ختم بخیر بشه و همه نقدها فراموش بشود.
اما آیا برای رسیدن به یک هدف مطلوب می توان از هر راهی رفت و از هر وسیله ای استفاده کرد. یعنی هدف وسیله را توجیه می کنه؟
هیچ هدفی مقدس تر از اهداف پیامبران و جانشینان آنها و اهل بیت علیهم السلام نبوده و نیست ،پس چرا آنها به هر وسیله ای تمسک نکردند و حتی در وحشتناک ترین شرایط از خطوط قرمز و حدود الهی عبور نکردند : ریسمان به گردن ،آتشِ در ، میخِ در . و قبضه شمشیرِ شیر خدا که کسی در عالم یارای ایستادگی در برابرش را نداشت و اما . و اما فریب های معاویه و عمروعاص و آگاهی مولا علی علیه السلام به راه های زمین و آسمان و. و اما عاشوراء ، اعلام آمادگی ملائکه و جنیان. ولی حسین علیه السلام بود و مظلومیت و شهادت و پیروزی خون بر شمشیر.
اما مگر گذشتن از حرام و حلال الهی ممکن است؟ چه رسد به انتشار و به نمایش گذاشتن آن.
عزیزان بدانید که امام صادق علیه السلام فرمود : .حَلاَلُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ حلال محمد همیشه تا روز قیامت حلال است و حرامش همیشه تا روز قیامت حرام.
حواسمون باشه باطل هیچگاه شفاف و بی پرده به میدان نمی آید و برای بی ارزش کردن ارزشها و قبح شکنی ها دست به ترفندِ تدریج و تلبیس می زند که امیرالمؤمنین علیه السلام به بهترین وجه ممکن آن را بیان فرموده :
جز این نیست، که آغاز پیدایش فتنه ها ،پیروى از هواهاى نفسانى است و نیز بدعتهایى که گذاشته مى شود. بدعتهایى بر خلاف کتاب خدا. آن گاه کسانى، کسان دیگر را در امورى، که مخالف دین خداست، یارى مى کنند. اگر باطل با حق نمى آمیخت ،بر جویندگان حق پنهان نمى ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمى گشت، زبان معاندان از طعن بریده مى شد. ولى همواره پاره اى از حق و پاره اى از باطل را درهم مى آمیزند. در چنین حالى، شیطان بر دوستان خود مستولى مى شود. تنها کسانى رهایى مى یابند که الطاف الهى شامل حالشان شده باشد. خطبه 50 نهج البلاغه
فارغ از بدآموزی و الگو گیری کودکان و نوجوانان و جوانان از نکات منفی شخصیت های اصلی که این مقال را فرصت پرداختن به آن نیست ، آیا وجود نکات مثبت، توجیه ارتکاب حرام و به نمایش گذاشتن آن ، آنهم در چنین سطحی است؟
آیا عادی جلوه دادن آرایش غلیظ و رقص و موسیقی حرام و کنایه های جنسی و هتک حرمت بزرگترها (مخصوصا مادر) و . با هزاران کار نیک، حلال میشود که بگوییم اینگونه هم میشود نگاه کرد؟؟؟؟؟؟
به کجا چنین شتابان؟!
همین مجموعه در سِری یک تا سه و چند قسمت پایانی سری پنج ،نشان دادکه می شود با حد اقلِ اشکال ،طنز فاخر خانوادگی را ساخت ،که به ارزشها بپردازد ولی با زبان طنز.
جنگ نرم موجب تغییر ذائقه ها می شود ،آن هم نه یک باره بلکه آرام آرام و قدم به قدم
سوره نور : 21 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ .»
ای مؤمنان! از گام های شیطان پیروی نکنید؛ و هر که از گام های شیطان پیروی کند ،شیطان به کار بسیار زشت و عمل ناپسند فرمان می دهد.
رقص حرام هست ولی خوب اینقدر سخت نگیریم چیزهای مهمتر هم وجود دارد!!! بزاریم مردم شاد باشن!!!آرایش دیگه عادی شده!!!ببینیم آخرش چی میشه!!!
حواسمان باشد در جنگ نرم قربانیان شهید محسوب نمیشوند!
امام ای :
به امید روزهای خوب همه تولیدات صوتی تصویری
اختصاصی سراج منیر
ولادت با سعادت حضرت سجاد امام زین العابدین علیه السلام بر شما عزیزان مبارک باد
به همین مناسبت رساله حقوق حضرت که برترین منشور حقوقی است که به دست بشر نگاشته شده است را خدمت شما عزیزان ارائه می کنیم باشد که عمل کرده و جایگاه رفیع دین مبین اسلام و نظریات مترقی آن را در سراسر عالم با صدای بلند فریاد بزنیم.
دریافت
حجم: 279 کیلوبایت
چند روایت و پوستر ولادت زیبا از حضرت را در اینجا ببینید
امام صاق علیه السلام فرمودند:
کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا
عموى ما ، عبّاس ، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.
(عمدة الطّالب ، ص 356 - دانش نامه امیرالمؤمنین : ج1- ص190 - ح 106)
حضرت علی اکبر (علیه السلام) فرزند بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه.».
حضرت علی اکبر علیه السلام اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و ی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است .
وقتی حضرت اعلام کرد عزم سفر دارد و می خواهد از مدینة النّبی بیرون برود، حضرت علی اکبر علیه السلام پرچم وفاداری نسبت به امام را پیشاپیش قافله به اهتزاز درآورد.
کاروان حماسه و ایثار پس از پشت سر نهادن منازل ذو حُسم، بیضه و عُذیب الهجانات به موقفی به نام بنی مقاتل رسید. عقبة بن سمعان که از یاران و همراهان امام بود و بسیاری از روایات واقعه عاشورا از وی نقل شده می گوید: شب هنگام در رکاب امام حرکت کردیم و چون ساعتی را پیمودیم، امام حسین علیه السلام را خواب سبکی فرا گرفت. در حالی که سر مبارکشان روی قربوس زین اسب بود و به زودی دیدگان آن سرور آزادگان گشوده شد و فرمود: انّا لله و انّا الیه راجعون الحمد الله ربّ العالمین» و دو یا سه بار آیه استرجاع را تکرار فرمود؛ حضرت علی اکبر علیه السلام با درایت و فراستی که داشت، متوجّه حال پدر گردید مشاهده کرد آن ستاره پرفروغ اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مدام آیه مذکور را بر زبان جاری می نماید. مرکب خویش را به سوی اسب پدر هدایت کرد و خطاب به ایشان گفت: پدر جان! از چه جهت آیه استرجاع را تلاوت می کنید. امام فرمود: فرزند عزیزم اندکی که خواب رفتم، سواری عنان اسب را کشید و گفت: القوم یسیرون و المنایا تسری الیهم» این قوم در حال حرکتند در حالی که مرگ به سوی آنان می آید.
علی اکبر علیه السلام پس از لحظه ای مکث، با قوّت قلب وشهامتی شگفت روی به پدر بزرگوار خویش کرد و گفت: یا ابة لا اراک الله السوء و السنا علی الحقّ» پدر جان! خداوند حادثه ای ناگوار پدید نیاورد. آیا ما بر حق نیستیم؟ امام در جوابش فرمود: بلی والّذی الیه مرجع العباد؛ آری، به خداوندی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما بر حقّیم.» علی اکبر با شنیدن این پاسخ چون گُل شکفت و با آرامشی خاصّ امام علیه السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت: یا ابه اذا لانبالی نموت محقّین» ای پدر! [وقتی بر حق بودن ما مسلّم است] در این صورت باکی نیست و بر حق جان می دهیم. امام علیه السلام وقتی مشاهده فرمود فرزند در این مصاحبه معرفتی سربلند و پیروز بیرون آمد، شاد شد. او را مخاطب قرار داد و فرمود: جزاک الله من ولد خیر ما جزی ولدا عن والده» خدایت پاداشی نیکو عطا کند؛ نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.
جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.
قرآن برای زندگی بشر، اُسوه و الگو معرفی می کند؛ و لکم فی رسول الله اسوه حسنه». اگر پیامبر و سبک زندگی نبوی اسوه و الگوست، هر شخص و سبک دیگری اگر بخواهد اسوه و الگو باشد، باید رنگ و بوی پیامبر را داشته باشد و اشبه الناس خلقاً خُلقاً و منطقاً برسول الله» باشد.
امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را عصارة بنی هاشم و شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، فرمود هر وقت دلمان برای رسول الله تنگ می شد، مشتاق زیارت علی اکبر می شدیم و زیارت و ملاقات علی اکبر علیه السلام بود که دلمان را در فراق پیامبر صلی الله علیه وآله تسلی می بخشید.
پس اگر کسی شیفتة جمال و کمال پیامبر صلی الله علیه وآله است، می تواند از رخسار و فضایل علی اکبر هم به پیامبر صلی الله علیه وآله برسد.
منبع: hawzah.net
نیمه شعبان پس از لیلةالقدر، افضل روزهاست و برای آن عبادات بسیاری گفته شده است که احیای شب نیمه شعبان یکی از اعمال بوده و دارای ثواب و اجر فراوانی است.
شب نیمه شعبان، شب بسیار مبارکی است و از امام جعفر صادق (ع) روایت است که از حضرت امام محمد باقر (ع) سؤال شد از فضیلتهای شب نیمه شعبان. ایشان فرمود: آن شب افضل شبها است بعد از لیلةالقدر و در آن شب خداوند عطا مىفرماید به بندگان، فضل خود را و مىآمرزد ایشان را به مَنّ و کَرَم خویش، پس سعى و کوشش کنید در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن شب. پس به درستى که آن شبى است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدّس خود که دست خالى برنگرداند سائلى را از درگاه خود، مادامى که سؤال نکند معصیت را و آن شب آن شبى است که قرار داده حَقّ تعالى آن را از براى ما به مقابل آنکه قرار داده شب قدر را براى پیغمبر (ص) پس کوشش کنید در دُعا و ثنا بر خداى تعالى».
از جمله برکات این شب مبارک ولادت با سعادت امام زمان (عج) در سحرگاه این شب سال ۲۵۵ هجری قمری در سامرا است.
برای شب نیمه شعبان اعمال مهمی در مفاتیحالجنان ذکر شده است که یکی از آنها غسل است که سبب تخفیف گناهان میشود.
احیای شب نیمه شعبان از آداب دیگر متعلق به شب میلاد صاحب عصر است و دارای چنان اهمیتی است که امام زینالعابدین (ع) این شب را به دعا و استغفار میگذراند و در روایت داریم که هرکس این شب را احیا بدارد، دل او در روزى که دلها بمیرند، نخواهد مرد.
زیارت حضرت امام حسین (ع) از دیگر عبادات و افضلترین اعمال شب نیمه شعبان است که گفته شده سبب آمرزش گناهان است و هرکس بخواهد با او مصافحه کند روح ۱۲۴هزار پیغمبر زیارت کند آن جناب را در این شب و کمترین زیارت آن حضرت آن است که به جای بلندی مانند پشت بامی رفته و به جانب راست و چپ نگاه کند پس سر به جانب آسمان کند پس زیارت کند آن حضرت را به این کلمات اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ» و هرکس در هر کجا باشد در هر وقت که آن حضرت را به این کیفیت زیارت کند امید است که ثواب حج و عُمره براى او نوشته شود.
دیگر اعمال این شب، قرائت دعایی به منزله زیارت امام زمان (عج) به شرح ذیل است: اَللّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا [هذِهِ] وَمَوْلُودِها وَحُجَّتِکَ وَمَوْعُودِهَا الَّتى قَرَنْتَ اِلى فَضْلِها فَضْلاً فَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِکَ وَ لا مُعَقِّبَ لاِیاتِکَ نُورُکَ الْمُتَاَلِّقُ وَ ضِیاَّؤُکَ الْمُشْرِقُ وَ الْعَلَمُ النُّورُ فى طَخْیاَّءِ الدَّیْجُورِ الْغائِبُ الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ کَرُمَ مَحْتِدُهُ وَ الْمَلاَّئِکَةُ شُهَّدُهُ وَ اللّهُ ناصِرُهُ وَمُؤَیِّدُهُ اِذا آنَ میعادُهُ وَ الْمَلاَّئِکَةُ اَمْد ادُهُ سَیْفُ اللّهِ الَّذى لا یَنْبوُ وَ نُورُهُ الَّذى لا یَخْبوُ وَ ذوُالْحِلْمِ الَّذى لا یَصْبوُا مَدارُ الَّدهْرِ وَ نَوامیسُ الْعَصْرِ وَ وُلاةُ الاْمْرِ وَ الْمُنَزَّلُ عَلَیْهِمْ ما یَتَنَزَّلُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ اَصْحابُ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ تَراجِمَةُ وَحْیِهِ وَ وُلاةُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ.
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى خاتِمِهْم وَقآئِمِهِمُ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوالِمِهِمْ اَللّهُمَّ وَ اَدْرِکَ بِنا اءَیّامَهُ وَ ظُهُورَهُ وَ قِیامَهُ وَ اجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَ اقْرِنْ ثارَنا ابِثارِهِ وَ اکْتُبْنا فى اَعْوانِهِ وَ خُلَصاَّئِهِ وَ اَحْیِنا فى دَوْلَتِهِ ناعِمینَ وَ بِصُحْبَتِهِ غانِمینَ وَ بِحَقِّهِ قآئِمینَ وَ مِنَ السُّوَّءِ سالِمینَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ الْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَواتُهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ الْمُرْسَلینَ وَ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الصّادِقینَ وَ عِتْرَتِهَ النّاطِقینَ وَ الْعَنْ جَمیعَ الظّالِمینَ و احْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ یا اَحْکَمَ الْحاکِمینَ.»
در روایت دیگری آمده که حضرت صادق (ع) این دعا را به یکی از اصحاب خود آموخته بود که در شب نیمه شعبان آن را بخواند: اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ الْخالِقُ الرّازِقُ الْمُحْیِى الْمُمیتُ الْبَدىَّءُ الْبَدیعُ لَکَ الْجَلالُ وَ لَکَ الْفَضْلُ وَ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الْمَنُّ وَ لَکَ الْجُودُ وَ لَکَ الْکَرَمُ وَ لَکَ الاْمْرُ وَ لَکَ الْمَجْدُ وَ لَکَ الْشُّکْرُ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اْغفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ اکْفِنى ما اَهَمَّنى وَ اقْضِ دَیْنى وَ وَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقى فَاِنَّکَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ کُلَّ اَمْرٍ حَکیمٍ تَفْرُقُ وَ مَنْ تَشاَّءُ مِنْ خَلْقِکَ تَرْزُقُ فَارْزُقْنى وَ اَنْتَ خَیْرُ الرّازِقینَ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَ اَنْتَ خَیْرُ الْقاَّئِلینَ النّاطِقینَ وَ اسْئَلوُا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ اَسْئَلُ وَ اِیّاکَ قَصَدْتُ وَ ابْنِ نَبِیِّکَ اعْتَمَدْتُ وَ لَکَ رَجَوْتُ فَارْحَمْنى یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.»
در این شب دعای دیگری وارد شده که گفته میشود حضرت رسول (ص) آن را مىخواندند: اَللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِکَ ما یَحُولُ بَیْنَنا وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِکَ وَ مِنْ طاعَتِکَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ رِضْوانَکَ وَ مِنَ الْیَقینِ ما یَهُونُ عَلَیْنا بِهِ مُصیباتُ الدُّنْیا اَللّهُمَّ اَمْتِعْنا بِاَسْماعِنا وَ اَبْصارِنا وَ قُوَّتِنا ما اَحْیَیْتَنا وَاجْعَلْهُ الْوارِثَ مِنّا وَاجْعَلْ ثارَنا عَلى مَنْ ظَلَمَنا وَانْصُرنا عَلى مَنْ عادانا وَ لا تَجْعَلْ مُصیبَتَنا فى دینِنا وَ لا تَجْعَلِ الدُّنْیا اَکْبَرَ هَمِّنا وَ لا مَبْلَغَ عِلْمِنا وَ لا تُسَلِّطْ عَلَیْنا مَنْ لا یَرْحَمُنا بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.»
فرستادن صلوات در وقت زوال، قرائت دعاى کمیل، قرائت سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ صد مرتبه از دیگر اعمال این شب است.
در روایت دیگری آمده است که این شب دو رکعت نماز پس از نماز عشاء دارد به این کیفیت که در رکعت اوّل حمد و سُوره جحد که قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ باشد و در رکعت دوم حمد و سوره توحید که قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ است پس چون سلام دادى بگو سُبْحانَ اللّهِ ۳۳ مرتبه و اَلْحَمْدُلِلّهِ ۳۳ مرتبه و اللّهُ اَکْبَرُ ۳۴ مرتبه و در پایان این دعا را زمزمه میکنیم: یا مَنْ اِلَیْهِ مَلْجَاءُ الْعِبادِ فِى الْمُهِمّاتِ وَاِلَیْهِ یَفْزَعُ الْخَلْقُ فىِ الْمُلِمّاتِ یا عالِمَ الْجَهْرِ وَالْخَفِیّاتِ وَ یا مَنْ لا تَخْفى عَلَیْهِ خَواطِرُ الاْوْهامِ وَ تَصَرُّفُ الْخَطَراتِ یا رَبَّ الْخَلایِقِ وَالْبَرِیّاتِ یا مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ الاْرَضینَ وَالسَّمواتِ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَمُتُّ اِلَیْکَ بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ فَیا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اجْعَلْنى فى هِذِهِ اللَّیْلَةِ مِمَّنْ نَظَرْتَ اِلَیْهِ فَرَحِمْتَهُ وَ سَمِعْتَ دُعاَّئَهُ فَاَجَبْتَهُ وَ عَلِمْتَ اسْتِقالَتَهُ فَاَقَلْتَهُ وَ تَجاوَزْتَ عَنْ سالِفِ خَطیئَتِهِ وَ عَظیمِ جَریرَتِهِ فَقَدِ اسْتَجَرْتُ بِکَ مِنْ ذُنُوبى وَ لَجَاْتُ اِلَیْکَ فى سَتْرِ عُیُوبى اَللّهُمَّ فَجُدْ عَلَىَّ بِکَرَمِکَ و َفَضْلِکَ وَ احْطُطْ خَطایاىَ بِحِلْمِکَ وَ عَفْوِکَ وَ تَغَمَّدْنى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ بِسابِغِ کَرامَتِکَ وَاجْعَلْنى فیها مِنْ اَوْلِیاَّئِکَ الَّذینَ اجْتَبَیْتَهُمْ لِطاعَتِکَ وَاخْتَرْتَهُمْ لِعِبادَتِکَ وَ جَعَلْتَهُمْ خالِصَتَکَ وَ صِفْوَتَکَ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ سَعَدَ جَدُّهُ وَتَوَفَّرَ مِنَ الْخَیْراتِ حَظُّهُ وَاجْعَلْنى مِمَّنْ سَلِمَ فَنَعِمَ وَفازَ فَغَنِمَ وَاکْفِنى شَرَّ ما اَسْلَفْتُ وَاعْصِمْنى مِنَ الاِْزدِیادِ فى مَعْصِیَتکَ وَحَبِّبْ اِلَىَّ طاعَتَکَ وَما یُقَرِّبُنى مِنْکَ وَیُزْلِفُنى عِنْدَکَ سَیِّدى اِلَیْکَ یَلْجَاءُ الْهارِبُ وَمِنْکَ یَلْتَمِسُ الطّالِبُ وَعَلى کَرَمِکَ یُعَوِّلُ الْمُسْتَقیلُ التّائِبُ اَدَّبْتَ عِبادَکَ بالتَّکَرُّمِ وَاَنْتَ اَکْرَمُ الاْکْرَمینَ وَاَمَرْتَ بِالْعَفْوِ عِبادَکَ وَاَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ اَللّهُمَّ فَلا تَحْرِمْنى ما رَجَوْتُ مِنْ کَرَمِکَ وَلا تُؤْیِسْنى مِنْ سابِغِ نِعَمِکَ وَلا تُخَیِّبْنى مِنْ جَزیلِ قِسَمِکَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ لاِهْلِ طاعَتِکَ وَاجْعَلْنى فى جُنَّةٍ مِنْ شِرارِ بَرِیَّتِکَ رَبِّ اِنْ لَمْ اَکُنْ مِنْ اَهْلِ ذلِکَ فَاَنْتَ اَهْلُ الْکَرَمِ وَالْعَفْوِ وَالْمَغْفِرَةِ وَجُدْ عَلَىَّ بِما اَنْتَ اَهْلُهُ لا بِما اَسْتَحِقُّهُ فَقَدْ حَسُنَ ظَنّى بِکَ وَتَحَقَّقَ رَجاَّئى لَکَ وَعَلِقَتْ نَفْسى بِکَرَمِکَ فَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ وَاَکْرَمُ الاْکْرَمینَ اَللّهُمَّ وَاخْصُصْنى مِنْ کَرَمِکَ بِجَزیلِ قِسَمِکَ وَاَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ وَاغْفِر لِىَ الَّذنْبَ الَّذى یَحْبِسُ عَلَىَّ الْخُلُقَ وَیُضَیِّقُ عَلىَّ الرِّزْقَ حَتّى اَقُومَ بِصالِحِ رِضاکَ وَاَنْعَمَ بِجَزیلِ عَطاَّئِکَ وَاَسْعَدَ بِسابِغِ نَعْماَّئِکَ فَقَدْ لُذْتُ بِحَرَمِکَ وَتَعَرَّضْتُ لِکَرَمِکَ وَاسْتَعَذْتُ بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ وَبِحِلْمِکَ مِنْ غَضَبِکَ فَجُدْ بِما سَئَلْتُکَ وَاَنِلْ مَا الْتَمَسْتُ مِنْکَ اَسْئَلُکَ بِکَ لا بِشَىءٍ هُوَ اَعْظَمُ مِنْکَ»
پس به سجده مىروى و ۲۰ مرتبه یا رَبِّ، هفت مرتبه یا اَللّهُ، هفت مرتبه لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ، هفت مرتبه ما شآءَ اللّهُ و ۱۰ مرتبه لا قُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ، پس صلوات مىفرستى بر پیغمبر و آل او و مىخواهى از خدا حاجت خود را پس قسم به خدا که اگر حاجت بخواهى به سبب این عمل به عدد قطرات باران هر آینه برساند به تو خداوند عَزَّوَجَلَّ آن حاجتها را بکَرَم عَمیم و فَضْل جَسیمِ خود.
برای این شب عظیم اعمال دیگری همچون خواندن نماز حضرت جعفر (ع) و دیگر نمازها هم آورده شده است که در مفاتیحالجنان به طور مفصل ذکر شده است.
این آرامش روانیِ ناشی از انتظار فرج، این اطمینان نفْسی را که انسان دارد که نفْس او و دل او تلاطم ندارد، میشود افزایش داد؛ به وسیلهی دعا، به وسیلهی استغاثه، به وسیلهی مناجات با پروردگار که اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب».(۱۰) این دعاهایی که وارد شده است -حالا ما الان در ماه شریف شعبان هستیم، بعد هم در ماه رمضان- دعاهای فراوان، مناجاتهای گوناگون و تکلّم با خدای متعال بدون واسطه خیلی مهم است؛ یا راز و نیاز کردن با ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) که نزدیکترین آحاد عالَم وجود به پروردگار متعال هستند، به انسان امکان اطمینان و آرامش میدهد.
ما که انتظار فرج داریم، انتظار ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) را داریم، باید در این راه تلاش کنیم؛ باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعهی مهدوی؛ هم خودسازی کنیم، هم به قدر توانمان، به قدر امکانمان، دگرسازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هر اندازهای که در وسع و قدرت ما است، به جامعهی مهدوی نزدیک کنیم
امروز بیعدالتی در دنیا از علم تغذیه میکند؛ یعنی علمِ پیشرفته در خدمت بیعدالتی است، در خدمت جنگافروزی است، در خدمت تصرّف سرزمینهای دیگران است، در خدمت سلطهی بر ملّتها است؛ پس علم این گرهها را دیگر نمیتواند باز بکند؛ اینها احتیاج دارد به یک قدرت معنوی، قدرت الهی، دست پُرقدرتِ امام معصوم که او بتواند این کارها را انجام بدهد؛ لذا مأموریّت بزرگ حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) عبارت است از یَملَأُ اللَهُ بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا»؛(۴) مأموریّت بزرگ آن بزرگوار قسط و عدل است.
❖ به بهانه ۲۹ فروردین، سال روز تولد حضرت آقا» ❖
✍ هر چند همه دوست دارند تو را "آقا" صدا کنند، ولی. .
••✦به جمع دانشجویان که میرسی، قامت "استاد" برازنده توست؛
••✦ در میان نظامیان که میآیی، هیبت "فرماندهی"ات، دل دوستان را شاد و دل دشمنانت را میلرزاند؛
••✦ روز پدر که میآید، میشوی مهربانترین "بابا"ی دنیا؛
••✦ روز جانباز که میشود، همه دست "جانباز" تو را به هم نشان میدهند؛
••✦ ۹ دی که میرسد، قصه "علی" میشوی در جمل؛
••✦ راستی اصلاً مهم نیست تاریخ تولدت ۲۹ فروردین است یا ۲۴ تیر؛ ما حتی ۶ تیر هم به شکرانه اینکه خدا دوباره تو را به ما بخشید، برایت تولد میگیریم.
❖❖ و همه اینها بهانه است آقاجان! بهانهایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده است؛ خدا را برای این نعمت شکر میگوییم.
❣❖ اللهم احفظ قائدنا الامام الای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ❖❣
منبع : جوانه (سایت دانشگاه معارف اسلامی)
صحبتهای آقا که تمام میشود، رئیس مرکز آمار اجازه میگیرد تا فرم سرشماری مربوط به حضرت آیتالله ای را پر کند. رهبر هم از او میپرسند: کارت شناسایی هم که آوردید؟» و با خنده حضار و پاسخ مثبت عادل آذر، سرشماری آغاز میشود.
اولین سؤال: نام و نام خانوادگی؟
- سید علی حسینی ای.
جمعیت صلوات میفرستد. سؤال دوم، تاریخ تولد است.
- تیرماه 1318. البته این در شناسنامه است. ظاهراً تاریخ صحیح باید فروردینماه باشد.
جمعیت مجدد صلوات میفرستد. قبل از این که عادل آذر به سؤال بعدی برسد، آقا میگوید: نمیشود که با هر سؤال یک صلوات بفرستید».
عادل آذر از نحوه تصرف منزل میپرسد: ملکی؟ استیجاری؟ در برابر خدمت؟
- منزل ما سازمانی است.
گوش همه تیز شده که از سایر اطلاعات رهبر هم با خبر شوند که مأمور سرشماری میگوید بقیه سؤالها باشد برای بعد، چون باید اعضای خانوار فهرست شوند. اما انگار آقا خیالشان از همه اطلاعاتی که میخواهند بدهند، راحت است: ما اعضایی نداریم. فقط 2 نفریم. کارت ملی خودم را هم آوردهام.»
لبخند روی لب میهمانان مینشیند و همه مجدد آماده ضبط اطلاعات نفوس و مسکن رهبر میشوند. اما مأمور سرشماری میگوید این کار حدود 20 دقیقه وقت میگیرد و کار را به بعد موکول میکند؛ گویا مأمور آمار در حفظ اسرار مردم عزمی جدی دارد.
جلسه تمام میشود و قرار میشود خود رئیس مرکز آمار ایران برای تکمیل فرم اطلاعات آیتالله سید علی حسینی ای» اقدام کند. کاری که برای سران قوا و چند نفر دیگر از مسئولین درجه اول هم انجام خواهد داد.
روایت فوق، گوشهای از شرکت رهبر انقلاب در سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1390 بود، رهبر انقلاب در این دیدار به ماه دقیق تولد خود اشارهکرده و از فرودین ماه نام میبرد.
بنا بر اطلاعات دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، سید علی حسینی ای فرزند مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید جواد حسینی ای، در 29 فروردینماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود.
منبع : مشرق
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ
خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه روزه داران حقیقى قرار ده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعى مقرر فرما و مرا از خواب غافلان هوشیار ساز خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه روزه داران حقیقى قرار ده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعى مقرر فرما و مرا از خواب غافلان هوشیار ساز
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در حدیثی فرمودند: اذ اغتاب الصائم افطر یعنی هرگاه روزه دار غیبت کند روزهاش را خورده است و در حدیث دیگری میفرمایند: منغتاب امرا مسلما بطل صومه و نقض و وضوه یعنی هر که غیبت مسلمانی را نماید روزه و وضویش باطل میگردد. از این دو حدیث گرانبها در مییابیم که روزه فقط با گرسنگی و تشنگی کشیدن محقق نمیگردد و غیر از موارد ذکر شده در رساله عملیه که باعث ابطال روزه میگردد، عوامل دیگری، چون غیبت نیز روزه فرد مسلمان را باطل مینماید و از این رو روزه واقعی روزهای است که باید در آن تمام اعضا و جوارح انسان روزه دار باشد. به طوری که فرد روزه دار باید از تمام اعمال قبیح، چون (غیبت، فحش و ناسزا، خشم و غضب، نگاه به نامحرم و.) دوری نماید.
1 . روزه عام: همان روزهای است که عموم مردم میگیرند؛ نمیخورند و نمیآشامند، ولی متاسفانه به نامحرم هم نگاه میکند؛ گناه هم میکند؛ حجابش را هم مراعات نمیکند؛ بنابراین روزه عام روزهای هست که انسان تنها از اموری که روزه را باطل میکند خودداری مینماید و روزه اش هم درست است.
2 . روزه خاص: روزهای است که روزه دار علاوه بر اینکه از خوردن و آشامیدن خودداری میکند اعضاء و جوارحش هم روزه دارند؛ چشمش را هم از معصیت میبندد؛ سحر که روزه میگیرد نیت میکند که خدایا من همه اعضاء و جوارحم روزه است؛ گوشم غیبت نمیشنود، آواز حرام نمیشنود، زبانم غیبت نمیکند، نامحرم نگاه نمیکند و . این روزه خاص است.
3 . روزه خاص الخاص: این روزه، بالاتر از روزه عام است، روزهای هست که غیر از خدا هیچ چیز دیگری در دل روزه دار نباشد؛ روزه صحیح و کاملی که خدا برای کامل نمودن روزه دار مقرر فرموده، قطعا شامل خودداری اعضای بدن از گناه میباشد، و روزه کاملتر این است که علاوه بر آن، قلب را از یاد غیر خدا باز داشته و از هر چه غیر اوست روزه بگیرد. هنگامی که انسان ماهیت روزه، درجات و فلسفه تشریع آن را فهمید، ناچار باید از هر گناه و حرامی، بخاطر قبول روزه اش خودداری کند.
یعنی شب که نماز شب میخوانم، قیامم قیام قائمین باشد، قائمین آنهایی هستند که در نماز از خوف خدا گریه و زاری میکنند. حاج میرزا علی محدث زاده پسر بزرگ شیخ عباس قمی (ره) نقل میکرد: پدرم وقتی نماز شب میخواند آن طور از خوف خدا گریه میکرد که ما از صدای گریه ایشان از خواب میپریدیم.
غفلت، نوعى خواب است، و خواب. برادر مرگ. باید از خدا خواست که توفیق بیدارى و هشیارى دهد، توفیق رسیدن به بصیرت و آگاهى، و نیل به اهداف والاى خلقت انسان و رسالت انبیا بدهد. حضرت موسى و عیسى و ابراهیم و نوح و محمّد صلى الله علیه و آله و تمام پیامبران دیگر، آمده اند تا انسان را از ظلمات» به نور»، از خواب» به بیدارى»، از چاه خود» به لقاء خدا» برسانند. آمده اند تا فطرت الهى را یاد آرند، تا گنجینه هاى مدفون عقل و اندیشه را استخراج کنند و انسان را به یقین» و آگاهى برسانند.
اگر بنا باشد که خداوند با عدل» با بندگانش رفتار کند، کمتر کسى است که بتواند از عذاب و دوزخ نجات یابد. انسانها گرفتار نافرمانىها و خطاهایند، به اندازه ریگ بیابانها و موج دریاها و برگ درختان و قطرات باران، امّا آنچه بیش از این هاست، کرم و بخشش خداست. خطاپوشى از صفات خداست، چرا که او ستّارالعیوب» است، و بخشایش گناه، از ویژگی هاى اوست، چرا که خداوند، غفّار الذّنوب» است. اوست که مى بخشد و عذاب مى کند، اوست که مى پذیرید و ردّ مى کند، اوست که از جرم» در مى گذرد، پاداش و کیفر مى دهد.
البقرة : 185 شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ .»
ماهِ رمضان ماهى است که قرآن در آن نازل شده است براى راهنمایى مردم، و نشانه هاى هدایت، و فرق میان حق و باطل.
ساعات پایانی ماه شعبان را دریابیم
ساعات پایانی ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان از اهمیت والایی در منظومه عبادی مسلمانان برخوردار است؛ بنابر روایات، انجام غسل، نماز و دعا به درگاه حق تعالی از مهمترین آداب این اوقات محسوب میشود.
به گزارش ایکنا، در روایات، اعمال و آدابی برای روز آخر ماه شعبان و شب اول ماه رمضان ذکر شده است؛ اکنون و در آستانه نخستین روز از ماه ضیافت الهی، به بازخوانی برخی اعمال و آداب شب اول ماه مبارک از کتاب کنزالمرام فی اعمال شهرالصیام»(صفحه ۱۵۳) میپردازیم.
سید ابن طاووس از کتاب عمل شهر رمضان» ابن ابی قرّه، با سلسله اسنادش از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که در شب اول و شب نیمه رمضان، غسل کردن مستحب است.
سید ابن طاووس همچنین از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که اگر کسی در شب اول ماه رمضان در نهر جاری غسل کند و سی کف آب برداشته و بر سرش بریزد، تا ماه رمضان سال آینده با طهارت معنوی خواهد بود.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرکس در شب اول ماه دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد، سوره انعام را بخواند و از خداوند بخواهد که او را از خطرها محفوظ بدارد، خداوند او را در آن ماه از امراض و خطرات محفوظ میدارد.
در روایت آمده است هر کس در شب اول ماه رمضان، چهار رکعت نماز به جا آورد، و در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره قل هو اللّه أحد» را بخواند، خداوند به او پاداش صدیقان و شهیدان را عطا فرماید و گناهانش را بیامرزد و در روز قیامت در زمره رستگاران باشد.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) منقول است که فرمودند: هر کس در شب اول، یا شب نیمه و یا شب آخر ماه رمضان با خضوع، خشوع، استغفار گویان، به قصد قربت در کنار قبر امام حسین(علیه السلام) حضور پیدا کند، همه گناهانش فرو ریزد، همان گونه که برگ درختان در برابر تند باد فرو می ریزد، به طوری که همانند روزی شود که از مادر متولد شده است و پاداش کسی را به دست آورد که در آن سال به حج و عمره رفته باشد. دو فرشته او را ندا کنند، یکی گوید: ای بنده خدا از گناهان پاک شدی، برو عمل خود را از سر بگیر؛ دیگری گوید: ای بنده خدا در کوی حبیب آمدی، با فضل و مغفرت خداوند تو را بشارت باد. به جز آدمیان وپریان، همه جانداران این ندا را میشنوند.
توضیح: طبیعتاً کسی که نتواند در این شب مبارک، مرقد حضرت امام حسین(علیه السلام) را از نزدیک زیارت کند، میتواند از دور و با خواندن زیارتنامه، این اتصال معنوی را برقرار کند.
در روایات آمده که مستحب است مؤمنان، دعای ابوحمزه ثمالی، دعای حضرت ادریس(علیه السلام) و دیگر دعاهای سحر را از شب نخست ماه رمضان آغاز کنند و تا آخرین شب ماه رمضان ادامه دهند.
امام جواد(علیه السلام) در اولین شب ماه رمضان نماز مغرب را به جا آوردند، نیت روزه ماه رمضان کردند، آنگاه دستها را به سوی آسمان برافراشتند و عرضه داشتند:
اَللّهُمَّ یا مَنْ یَمْلِکُ التَّدْبیرَ، وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، یا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَهَ الاَْعْیُنِ وَما تُخْفِی الصُّدُورُ، وَیُجِنُّ الضَّمیرُ، وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ، اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ نَوی فَعَمِلَ، وَلاتَجْعَلْنا مِمَّنْ شَقِیَ فَکَسَلَ، وَلا مِمَّنْ هُوَ عَلی غَیْرِ عَمَلٍ یَتَّ_کِلُ. اَللّهُمَّ صَحِّحْ اَبْدانَنا مِنَ الْعِلَلِ، وَاَعِنّا عَلی مَاافْتَرَضْتَ عَلَیْنا مِنَ الْعَمَلِ حَتّی یَنْقَضِیَ عَنّا شَهْرُکَ هذا، وَقَدْ اَدَّیْنا مَفْرُوضَکَ فیهِ عَلَیْنا، اَللّهُمَّ اَعِنّا عَلی صِیامِه، وَوَفِّقْنا لِقِیامِه، وَنَشِّطْنا فیهِ لِلصَّلاهِ، وَ لا تَحْجُبْنا مِنَ الْقِراءَهِ، وَسَهِّلْ لَنا ایتاءَ اَّکاهِ، اَللّهُمَّ لا تُسَلِّطْ عَلَیْنا وَصَبا وَلا تَعَبا، وَلا سُقْما، وَلا عَطَبا.
اَللّهُمَّ ارْزُقْنَا الاْفْطارَ مِنْ رِزْقِکَ الْحَلالِ، اَللّهُمَّ سَهِّلْ لَنا ما قَسَمْتَهُ مِنْ رِزْقِکَ، وَیَسِّرْ ما قَدَّرْتَهُ مِنْ اَمْرِکَ، وَاجْعَلْهُ حَلالاً طَیِّبا، نَقِیّا مِنَ الاْثامِ خالِصا مِنَ الاْصارِ وَالاْجْرامِ، اَللّهُمَّ لاتُطْعِمْنا اِلاّ طَیِّبا، غَیْرَ خَبیثٍ وَ لا حَرامٍ، وَاجْعَلْ رِزْقَکَ لَنا حَلالاً، لا یَشُوبُهُ دَنَسٌ وَلا اَسْقامٌ.
یا مَنْ عِلْمُهُ بِالسِّرِّ کَعِلْمِه بِالاَْعْلانِ، یا مُتَفَضِّلاً عَلی عِبادِه بِالاْحْسانِ، یا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، وَبِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ خَبیرٌ اَلْهِمْنا ذِکْرَکَ، وَجَنِّبْنا عُسْرَکَ، وَاَنِلْنا یُسْرَکَ، وَاهْدِنا لِلرَّشادِ وَوَفِّقْنا لِلسَّدادِ، وَاعْصِمْنا مِنَ الْبَلایا، وَصُنّا مِنَ الاْوْزارِ وَالْخَطایا، یا مَنْ لا یَغْفِرُ عَظیمَ الذُّنُوبِ غَیْرُهُ، وَلا یَکْشِفُ السُّوءَ اِلاّ هُوَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَاَکْرَمَ الاْکْرَمینَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبینَ، وَاجْعَلْ صِیامَنا مَقْبُولاً، وَبِالْبِرِّ وَالتَّقْوی مَوْصُولاً، وَکَذلِکَ فَاجْعَلْ سَعْیَنا مَشْکُورا، وَقِیامَنا مَبْرُورا، وَقُرْانَنا مَرْفُوعاً وَدُعاءَنا مَسْمُوعا، وَاهْدِنا لِلْحُسْنی وَجَنِّبْنَا الْعُسْری، وَیَسِّرْنا لِلْیُسْری، وَاَعْلِ لَنَا الدَّرَجاتِ، وَضاعِفْ لَنَا الْحَسَناتِ، وَاقْبَلْ مِنَّا الصَّوْمَ وَالصَّلاهَ، وَاسْمَعْ مِنَّا الدَّعَواتِ، وَاغْفِرْ لَنَا الْخَطیئاتِ، وَتَجاوَزْ عَنَّا السَّیِّئاتِ وَاجْعَلْنا مِنَ الْعامِلینَ الْفائِزینَ، وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ، حَتّی یَنْقَضِیَ شَهْرُ رَمَضانَ عَنّا وَقَدْ قَبِلْتَ فِیهِ صِیامَنا وَقِیامَنا، وَزَکَّیْتَ فیهِ اَعْمالَنا، وَغَفَرْتَ فیهِ ذُنُوبَنا وَاَجْزَلْتَ فیهِ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ نَصیبَنا، فَاِنَّکَ الاِْلهُ الْمُجیبُ، وَالرَّبُّ الرَّقیبُ، وَاَنْتَ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحیطٌ.
در کتاب اقبال سید ابن طاووس و کتبی دیگر، منقول است که حضرت امام صادق(علیه السلام) در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه رمضان میخواندند:
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْانَ، وَجَعَلْتَهُ هُدیً لِلنّاسِ، وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ، فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْنا مِنْهُ، وَسَلِّمْهُ لَنا، وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فی یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَهٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَهُ (وَسَتَرَ الکَثیرَ وَغَفَرَهُ، اِغْفِرْلِیَ الْ_کَثیرَ مِنْ مَعْصِیَتِکَ) وَاقْبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ مِنْ طاعَتِکَ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لی اِلی کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً، وَمِنْ کُلِّ ما لاتُحِبُّ مانِعا، یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ، یامَنْ عَفا عَنّی، وَعَمّا خَلَوْتُ بِه مِنَ السَّیِّئاتِ، یامَنْ لا یُؤاخِذُنی بِارْتِکابِ الْمَعاصی، عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهی وَعَظْتَنی فَلَمْ اَتَّعِظْ، وَزَجَرْتَنی عَنِ الْمَعاصی فَلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْری؟ فَاعْفُ عَنِّی یا کَریمُ، عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ الرّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ، وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ، عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ، فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ، یا اَهْلَ التَّقْوی وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَهِ، عَفْوَکَ، عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّی عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ ضَعیفٌ فَقیرٌ اِلی رَحْمَتِکَ وَ اَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنی وَالْبَرَکَهِ عَلَی الْعِبادِ، قاهِرٌ قادِرٌ مُقْتَدِرٌ، اَحْصَیْتَ اَعْمالَهُمْ، وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ، وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَهً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُم خَلْقا (مِنْ) بَعْدِ خَلْقٍ، (اَللّهُمَّ) لا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ، وَلا یَقْدِرُ الْعِبادُ قُدْرَتَکَ، وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلی رَحْمَتِکَ، فَلا تَصْرِفْ وَجْهَکَ عَنّی، وَاجْعَلْنی مِنْ صالِحی خَلْقِکَ فِی الْعَمَلِ وَالاْمَلِ، وَالْقَضاءِ وَالْقَدَر.
اَللّهُمَّ اَبْقِنی خَیْرَ الْبَقاءِ، وَاَفْنِنی خَیْرَ الْفَناءِ عَلی مُوالاهِ اَوْلِیائِکَ وَ مُعاداهِ اَعْدائِکَ، وَالرَّغْبَهِ اِلَیْکَ، وَالرَّهْبَهِ مِنْکَ، وَالْخُشُوعِ وَالْوَقارِ وَ التَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ، وَاتِّباعِ سُنَّهِ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِه اَللّهُمَّ ماکانَ فی قَلْبی مِنْ شَکٍّ، اَوْریبَهٍ اَوْ جُحُودٍ، اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ مَرَحٍ، اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْفَخْرٍ، اَوْخُیَلاءٍ اَوْرِیاءٍ، اَوْسُمْعَهٍ اَوْشِقاقٍ اَوْنِفاقٍ، اَوْ کُفْرٍ اَوْفُسُوقٍ اَوْعِصْیانٍ اَوْعَظَمَهٍ، اَوْشَیْءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْاَلُکَ یارَبِّ اَنْ تُبْدِلَنی مَکانَهُ ایمانا بِوَعْدِکَ، وَوَفاءً بِعَهْدِکَ وَرِضیً بِقَضائِکَ، وَزُهْدا فِی الدُّنْیا، وَرَغْبَهً فیما عِنْدَکَ، وَاَثْرَهً
امام صادق (علیه السلام) همواره در شب اول ماه رمضان به این دعا مداومت میکردند:
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، مُنْزِلَ الْقُرْانِ، هذا شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْانَ، وَاَنْزَلْتَ فیهِ ایاتٍ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ اَللّهُمَّ ارْزُقْنا صِیامَهُ وَاَعِنّا عَلی قِیامِه اَللّهُمَّ سَلِّمْهُ لَنا، وَسَلِّمْنا فیهِ، وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فی یُسْرٍ مِنْکَ وَمُعافاهٍ وَاجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ (وَ) فیما تَفْرُقُ مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ، فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَ_کْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُ_کَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ لی فی عُمْری، وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلال.
و آن همان دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه است که امام سجاد(ع) به هنگام ورود ماه رمضان تلاوت می کردند.
برخی از بزرگان دعای موسوم به دعای حج را مخصوص شب اول ذکر کردهاند و برخی به همه شبها مربوط دانستهاند.
امام صادق(علیه السلام) خطاب به ابوبصیر فرمود: برای توفیق پیدا کردن به حج خانه خدا، در شبهای ماه رمضان پس از مغرب بگو:
اَللّهُمَّ بِکَ [اَتَوَسَّلُ] وَمِنْکَ اَطْلُبُ حاجَتی، اَللّهُمَّ مَنْ طَلَبَ حاجَتَهُ اِلی اَحَدٍ مِنَ الْمَخْلُوقینَ، فَاِنّی لا اَطْلُبُ حاجَتی اِلاّ مِنْک، اَسْاَلُکَ بِفَضْلِکَ وَرِضْوانِکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَ لی مِنْ عامی هذا اِلی بَیْتِکَ الْحَرامِ سَبیلاً، حِجَّهً مَبْرُورَهً مُتَقَبَّلَهً زاکِیَهً خالِصَهً لَکَ، تُقِرُّبِها عَیْنی، وَتَرْفَعُ بِها دَرَجَتی، وَتَرْزُقُنی اَنْ اَغُضَّ بَصَری، وَاَنْ اَحْفَظَ فَرْجی، وَاَنْ اَکُفَّ عَنْ جَمیعِ مَحارِمِکَ حَتّی لا یَکُونَ شَیْءٌ اثَرَ عِنْدی مِنْ طاعَتِکَ وَخَشْیَتِکَ، وَالْعَمَلِ بِما اَحْبَبْتَ، وَالتَّرْکِ عَمّا کَرِهْتَ وَنَهَیْتَ عَنْهُ، وَاجْعَلْ ذلِکَ فی یُسْرٍ وَیَسارٍ وَعافِیَهٍ، وَاَوْزِعْنی شُکْرَ ما اَنْعَمْتَ بِه عَلَیَّ، وَاَسْاَلُکَ اَنْ تَقْتُلَ بی اَعْداءَکَ وَاَعْداءَ رَسُولِکَ وَ اَسْاَلُکَ اَنْ تُکْرِمَنی بِهَوانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَلا تُهِنّی بِکَرامَهِ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ، اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً.
منبع : iqna.ir
چه کسی راست می گوید؟
چرا شهید مطهری در هفته نامه (زن روز) مقاله می نوشت؟
شاید بهترین کار در این روز پاسخ به شبهه ای در باره استاد و معلم شهید حضرت آیت الله مرتضی مطهری است ،که سالهای متمادی در گوشه کنار شنیده می شود ولی پاسخ مناسبی هم به آن داده نشده است.
مطلب این است که بعضی توهم عصمت آن شهید والا مقام را پیدا کرده و هر مطلب و هر عملی از این شهید بزرگوار را معیار درست و نادرستی اعمال دیگران فرض کرده اند ، بر خلاف فرمایش قرآن کریم و حضرات معصومین علیهم السلام که معیار درستی و نادرستی اعمال و گفتار را مطابقت با اصول قرآنی و سیره قطعی 14 معصوم علیهم السلام دانسته اند.
آل عمران / 101 : وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ ۗ وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»
و چگونه کفر می ورزید در حالی که آیات خدا بر شما خوانده می شود، و پیامبر او در میان شماست؟! و هر کس به خدا تمسّک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده است.
حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله : (إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ) الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص233
همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند.
این طبیعی است که آثار معلم کم نظیری مانند شهید مطهری همگی قابل استفاده باشند، ولی این هم طبیعی است که در لابلای فرمایشاتشان و یا در سیره عملیشان ایراداتی هم وجود داشته باشد مانند بزرگان دیگر که معصوم نیستند.
چنانچه بعضی از متفکرین به مطالب ایشان نقد داشته و آن نقدها را از باب پیشرفت و پویایی علم بیان فرموده اند مانند کتاب تحریف شناسی عاشورا، نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی، که هم نقد دارد و هم دفاع و هم تفسیر مطالب متقن بر کتاب حماسه حسینی استاد شهید مطهری.
نوشتن چند مقاله از این شهید بزرگوار در هفته نامه منحرف زن روز در سال 1345 موجب شده تا نظرات متفاوتی در این باره داده شود و قضاوتهای مختلفی نسبت به آن انجام گیرد و متآسفانه بعضا افرادی این کار را دلیل و توجیه حضور خود در فضای مستهجن و منحرف ابزار تبلیغاتی دشمن مانند توییتر و اینستاگرام و . دانسته و خود را تبرئه می کنند.
حال اینکه این یک قیاس نادرست و مع الفارق است که در این مقاله در پی تبیین این مهم هستم.
یکی از کارهای مهم شهید مطهری نوشتن تعداد محدودی مقاله در دفاع از حقوق زن و فلسفه حجاب در اسلام در مجله زن روز در سالهای 1346 و 1345 و در یک بازه زمانی حدودا یکساله بود ، که هنوز هم مورد بحث است و مخالف و موافق ،هر یک در رد و تأیید آن برای یکدیگر استدلال می آورند.
بنده به عنوان یک طلبه کوچک اما مُبلِّغ، بخصوص در فضای مجازی ،لازم دیدم تا در باره این اقدام شهید مطهری توضیحاتی عرض کنم که شاید راه گشا باشد ان شاء الله.
1 . ابتدا درنظر گرفتن جایگاه علمی و معنوی و فوق تخصصی شهید مطهری باید در نظر گرفته شود و به همین راحتی ها هر شخصی نباید خود را در جایگاه ایشان قرار دهد.
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف ** مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
2 . بله آثار شهید مطهری بی استثنا قابل استفاده هست اما آیا بی استثناء بدون اشکال هم هست؟ و آیا این مقالات بخصوص مورد اشکال هستند و یا انتشارشان در نشریه زن روز اشکال دارد؟
به اعتقاد حقیر قطعا همه آثار ایشان قابل استفاده هستند ولی قطعا بدون استثناء بی اشکال نیستند مانند هر اثری از آثار بشری که کم و بیش اشکالاتی به آنها وارد است.
اما در مورد مقالات مذکور،نه خود این مقالات و نه جایگاه انتشارشان اشکالی ندارند، ولی قطعا نمی تواند سندی باشند بر توجیه حضور هر فردی در زمین تحت مدیریت دشمن آن هم بدون شناخت و درک مناسب از وضعیت دشمن و زمینش و ترفندهای متفاوتش در جنگ نرم.
3 . این کار را باید در جو و فضای همان سال 45 و 46 دید و اینکه اقتضای زمان چه بوده؟ حقیقت این است که در آن زمان کسی به طور جدی درباره فضیلت مقام زن و جایگاه و حقوق او در دین ،به صورت جدی وارد میدان نشده بود و دشمن از خلاء موجود کمال استفاده را در جهت دهی افکار دختران جوان به سمت فرهنگ منحط غرب با ابزارمنحرفی مانند هفته نامه زن روز می کرد ، البته در این بین برخوردهای نادرست و افراط گرایانه بعضی از متدینین و تفریط گرایانه برخی روشنفکران غرب زده، مزید علت شده بود.
4 . نکته مهم این است که مقالات شهید مطهری در زن روز را نباید با حضور در رسانه های نفوذی غرب در عصر حاضر مقایسه کنیم چرا که زن روز در آن ایام اولین و تنها رسانه مکتوب و مصوری بود که بدون امکان هرگونه محدودیت و فیلتری ازطرف طرف مقابل و در پوشش حمایت از زن و با حمایت خاندان سلطنت و دربار،از طرف نفوذی های غرب زده قبح شکنی در موضوع حجاب و پوشش و حیای دختران و ن را آغاز کرد و عملاً پرچمدار ترویج بی عفتی و فمینیسم در ایران و اعلام آغاز علنی تغییر روند مبارزه سخت با حجاب و عفاف در دوره پهلوی اول به جنگ نرم در دوره پهلوی دوم بود.
5 . مجله زن روز سه تفاوت عمده با ابزار عصر حاضر داشت اول اینکه یک نشریه داخلی بوده و اصلا ابعاد بین المللی در آن مطرح نبود و دوم اینکه از نظر ابعاد فساد و فحشا مخصوصا در بعد تصویری اصلا قابل مقایسه با ابزار امروزی مانند ماهواره و اینترنت نبوده و نیست. سوم اینکه امکان فیلتر و محدودیت در آن و یا حذف آن به دلیل وابستگی حکومتی بر خلاف ابزار فساد و فحشای امروزی، وجود نداشت. مانند بسیاری از شبکه های ماهواره ای و پیام رسان ها و شبکه های اینترنتی و اجتماعی مانند توییتر،تلگرام ، فیسبوک و اینستاگرام و .که هر کشوری که امنیت و اقتدار مجازی برایش مهم بوده با یک شبکه ملی اطلاعات دسترسی ها در این فضا را بر اساس استقلال فرهنگی و اقتصادی و . خود کنترل کرده است.
6 . دقت کنید مقالات شهید مطهری در قسمتی از دومین و بخشی از سومین سال تأسیس این هفته نامه درج میشد، زمانی که هنوز قبح شکنی های نشریه، به اوج خود نرسیده بود و شاید بتوانیم بگوییم علت درج مقالات شهید هم همین بود ، یعنی شهید مطهری میدید که این هفته نامه در ابتدای راه بوده و هنوز امیدی به اصلاح آن و مخاطبین آن داشته و از طرف مقابل نشریه هم در ابتدای راه برای جذب بیشتر و تداوم کار نیاز به حمایت دیدگاه های مختلف و افراد مشهور و عدم مخالفت بخصوص از طرف مذهبیون و متدینین داشت.
در تأیید این نکته مطلبی از کتاب مصلح بیدار _ ج 2، ص 182-181 (مجموعه مصاحبه ها، مقالات، سخنرانیها و . درباره زندگانی و شخصیت شهید آیة الله مطهری)_ را از زبان حجت الاسلام فلسفی می آورم:
از جمله آثار ارزشمند ایشان، سلسله مقالاتی بود که در رد نظرات و نوشته های نویسندة مجله زن روز» نوشتند. موضوع از این قرار بود که یکی از قضات دادگستری در مجلة زن روز» مطالب ناروایی علیه حقوق زن در اسلام به صورت مقالات فرهنگی می نوشت. مرحوم شهید مطهری به منزلم آمد و گفت: مهیا هستم جواب نوشتههای این قاضی را بدهم. من هم تلفن زدم و آنها پذیرفتند تا مطالبی را که مرحوم شهید مطهری در رد نوشتههای آن قاضی مینویسد، در همان صفحة مجله چاپ کنند. بعدها ایشان مطالب این مقالات را تکمیل و به صورت کتاب نظام حقوق زن در اسلام» تنظیم و منتشر کرد.
7 . از بررسی سیر صعودی انحرافات این نشریه از ابتدا تا اواخر سال 1346 که پایان همکاری شهید با آن بود و تا به امروز که هنوز در خارج از کشور و در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر می شود به خوبی علت قطع همکاری شهید مطهری با هفته نامه را می توان فهمید.
برای فهم بهتر نقلی از برادر شهید مطهری آقای محمد علی مطهری، که در کتاب پاره ای از خورشید _ (ص 55-54)که حاوی گفته ها و ناگفته هائی از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری است_ آورده شده ذکر می کنم:
روزی یک نفر آمد و سلام و علیک کرد و به ایشان گفت: مدتی است که دیگر در مجلة زن روز» چیزی منتشر نمیکنید. ایشان گفتند: مدتی لازم دانستم بنویسم، ولی حالا لازم نمیدانم.
آن شخص پاکتی پول درآورد و خواست به برادرم بدهد. برادرم گفتند: از همان اول هم من برای پول نمینوشتم که حالا بخواهم برای پول بنویسم. آن موقع وظیفة شرعی میدانستم که بنویسم، ولی حالا وظیفة شرعی نمیدانم، و اضافه کردند که این پولها را جای دیگری خرج کنید.
چه چیز در ابتدا این کار را به عنوان وظیفه شرعی بر عهده شهید مطهری گذاشته بود و چه چیز موجب شد دیگر وظیفه شرعی نباشد؟ واضح است که برای سقوط وظیفه شرعی از عهده مکلف باید عذر موجه شرعی وجود داشته باشد.
آیا روند تخریبی نشریه اصلاح شده بود؟
ایا مقالات هنگام انتشار دستخوش تحریف و تقطیع میشد؟
و آیا .
با مطالعه در سیر تاریخی نشریه به خوبی روشن می شود که استاد، به امید تأثیر حداکثری و نفوذ کلام اسلام در دل افراد گریزان از دین، این کار را شروع کردند چنانچه به نقل از حجت الاسلام سعید خسروشاهی در مصلح بیدار، ص 397-396 آمده که :
قصه را من یک بار در یکی از سفرهای حج -که آقای مهندس معین فر هم حضور داشت و خود از مخالفین سرسخت نوشته شدن این مقالات در مجلة زن روز» بود - از شهید مطهری پرسیدم. ایشان گفتند: شما که بهتر از من از محتوای مجلة زن روز» آگاهید. در این مجله مقالاتی منتشر میشد که در واقع در تحریف و یا رد تفکر و بینش اسلامی دربارة حقوق زن بود و من به پیشنهاد یک شخصیت ، به عنوان بیان حقایق، مقالاتی نوشتم. این مجله تیراژ وسیعی داشت و در میان اغلب خانوادهها رخنه کرده بود. سکوت در مقابل اباطیل آنها غیرمنطقی و حتی غیرمشروع بود. به هر حال من با نوشتن این سلسله مقالات، در واقع در میان خوانندگان آن مجله به نشر حقایق پرداختم و البته اتهامات زیادی نصیب ما شد و همان طور که میبینید دوستان هم مخالفت کردند که کار ما نوعی تأیید مجله است. اما توجه نداشتند که من در نقد و رد مطالب مندرج در مجله چیز مینوشتم، نه در تأیید محتوای آن.
این عمل استاد شهید، از باب تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر، قطعا بر عالمان واجد شرایط واجب است ، اما چرا این واجب ترک می شود؟
قطعا یک عالم ربانی و بصیر بعد از مشاهده فریبکاری طرف مقابل و درک فرصت طلبی و کشف سوء استفاده طرف مقابل و مقایسه دو طرف در صورت چربش ضرر این تبلیغ بر فایده اش به سرعت کار را متوقف کرده و به نوع دیگر ادامه می دهد چنانچه حضرت استاد پس از مشاهده سوء استفاده نشریه از نام و شهرتش و مشاهده تأثیر حداقلی در مقابل سوء استفاده حداکثری و بدتر شدن روز به روز وضعیت نشریه، این مقالات را متوقف کردند و مدتی بعد و در سال 1349 این مقالات را کامل نموده و در قالب کتاب (نظام حقوق زن در اسلام) منتشر کردند، که قطعا تأثیر و فراگیری بسیار بیشتری داشته و دارد.
پس نباید بدون درک درست از زمان و شرایط یک موضوع، راجع به آن قضاوت کرد.
به اعتقاد بنده و بعد از بررسی جوانب موضوع، کار شهید مطهری کار درست و بجایی بود هم در نوشتن مقالات و هم در توقف نوشتن مقالات و هم در چاپ کتاب نظام حقوق زن در اسلام ،این نشان از درک درست شهید از نیازهای زمان و درک درست از استراتژی دشمن در جنگ نرم بخصوص در بخش فرهنگی و اعتقادی آن و تصمیم به موقع و درست منطبق با شرایط دارد.
در عصر ما هم یک زمان اقتضا این بود که متخصصین دارای شرایط در فضای متعلق به دشمن با تمام قدرت شرکت کنند و تمام قد از اسلام و قرآن و مکتب اهل بیت دفاع کرده و تا حد ممکن تبلیغ کنند، شبهات را یافته و به آن پاسخ دهند.چنانچه امام ای در سال 1391 و قبل از فراگیری شبکه های اجتماعی و در زمانی که اتاق های گفتگو ،سایت ها و وبلاگ ها رایج بودند، در جمع خواص و نه در دیدار عمومی، می فرمایند:
ابزارهای تسهیلکننده، مثل رایانهها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست. اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، می توانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید، برسانید؛ این فرصت فوقالعادهای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفادهای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و ون کرده. مگر می توانیم خودمان را کنار بگیریم؟
این که یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است، با همهی وجود استقبال کند.
بیانات امام ای در دیدار علما و ون خراسان شمالی –91/07/19
و در زمانی دیگر و در زمان رواج شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها که همگی متعلق به دشمنان و نظام سلطه هستند ،باید نوع حضور متفاوت شود و با شناخت شیوه های نوینِ جنگ ،نه فقط دفاع بلکه با آرایش جنگی به حمله و ابزار حمله در جنگ نرم و ویژگی های آن هم توجه شود.که در این باره چند نمونه از فرمایشات فوق مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی بسیار راهگشا خواهد بود:
1 . وَمِن رِباطِ الخَیل» یعنی ابزار؛ ابزار بایستی ابزار پیشرفته باشد. ما در زمینهی مسائل ابزار، در دوران حکومت طاغوت، هم وابسته بودیم، هم عقبمانده بودیم، هم نابلد بودیم؛ بعضی از چیزها را داشتیم امّا بلد نبودیم از آنها استفاده کنیم! خصوصیّت حاکمیّت طاغوت همینها است. ابزار بایستی پیشرفته باشد؛ بایستی ناوابسته باشد؛ ابزار مال خود شما باید باشد؛ خود شما بایستی ابزار را به وجود آورده باشید، تولید کرده باشید، ابداع کرده باشید؛ به معنای حقیقی کلمه مالک ابزار باید باشید. [ابزار] بهروز باید باشد. یک ابزاری است که از دَه سال قبل مورد استفاده قرار میگیرد، امروز ممکن است به درد نخورد؛ ببینید امروز چه چیزی لازم داریم. در مورد ابزار بایستی بهروز باشید. ابزار بایستی متنوّع باشد؛ [متناسب با] زمین و آسمان و فضا و دریا و مرز و درون قلب کشور، همه جا؛ و ابزار اطّلاعاتی و ابزار عملیّاتی و همه جور ابزار. تنوّع در ابزار هم جزو چیزهایی است که بایستی مورد توجّه باشد. مسئلهی فضای مجازی، امروز جزو ابزارها است؛ مسئلهی بازی جنگ، امروز جزو ابزارها است؛ به اینها بایستی توجّه کنید. پس بنابراین آن قوّه»، این هم ابزار»؛ هر چه میتوانید -مَا استَطَعتُم- بایستی در این زمینهها خود را آماده کنید.
بیانات امام ای در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امامحسین(علیه السلام)_ 98/07/21
2 . باید با استفاده از تواناییها و استعدادهای جوان کشور و با تگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصهی فضای مجازی، و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم.
لازمهی حضور فعال و تأثیرگذار در فضای مجازی، تمرکز در تصمیمگیری»، جدیت در اجرا بدون از دست دادن زمان»، هماهنگی میان دستگاهها» و پرهیز از موازیکاری و تعارض» است.گسترش صنایع مرتبط با فناوری ارتباطات از طریق شرکتهای دانشبنیان، تأثیر بالایی در اشتغالزایی و تحول در اقتصاد کشور خواهد داشت.
دیدار رئیس و اعضای شورای عالی فضای مجازی با رهبر معظم انقلاب – 94/06/16
3 . توصیه های مهم در حکم اعضای جدید شورای عالی فضای مجازی - 94/06/14
۱- انحلال شوراهای عالی مصوب در گذشته که موازی این شورا هستند، به منظور تحکیم جایگاه فراقوهای و موقعیت محوری و کانونی شورای عالی و نیز انتقال وظایف آن شوراها به شورای عالی فضای مجازی.
۲- تثبیت و تقویت جایگاه مرکز ملی فضای مجازی به عنوان بازوی شورای عالی فضای مجازی در جهت تحقق تصمیمات آن شورا با وظایف: رصد وضعیت جاری فضای مجازی و پیشبینی و آیندهنگری تحولات در این فضا در سطح ملی و بینالمللی، ایجاد هماهنگی و همافزایی میان وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای مختلف ذیربط در ابعاد علمی، فنی، اقتصادی، بازرگانی، حقوقی، انتظامی، امنیتی و دفاعی مرتبط با فضای مجازی و نظارت مستمر بر عملکرد دستگاهها و بخشهای ذیربط در چارچوب مصوبات شورای عالی.
۳- ارتقای جمهوری اسلامی ایران به قدرت سایبری در طراز قدرتهای تأثیرگذار جهانی و برخورداری از ابتکار عمل و قدرت تعامل با دیگر کشورها در جهت شکلدهی به قواعد و قوانین مرتبط با فضای مجازی در عرصه جهانی با رویکرد اخلاقمدار و عادلانه.
۴- اهتمام ملی و همهجانبه و سرمایهگذاری جدی در امر ایجاد و توسعه انواع فناوریها و صنایع کاملاً پیشرفته و رقابتی خصوصاً با استفاده و ایجاد رشتههای نوین دانشگاهی و تربیت سرمایههای انسانی متعهد، متخصص و کارآمد مورد نیاز در بخشهای سختافزاری و نرمافزاری، محتوایی و خدماتی در تمامی ابعاد فضای مجازی بهویژه در برنامه ششم توسعه و برنامهریزی سالانه کشور.
۵- تسریع در راهاندازی شبکه ملی اطلاعات پس از تصویب طرح آن در شورای عالی و نظارت مستمر و مؤثر مرکز ملی بر مراحل راهاندازی و بهرهبرداری از آن.
۶- اهتمام ویژه به سالمسازی و حفظ امنیت همهجانبه فضای مجازی کشور و نیز حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دستاندازی بیگانگان در این عرصه.
۷- ترویج هنجارها، ارزشها و سبک زندگی اسلامی ایرانی و ممانعت از رخنهها و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در این عرصه و مقابله مؤثر با تهاجم همهجانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه.
۸- احراز جایگاه و سهم مناسب برای اقتصاد دانشبنیان در فضای مجازی در چارچوب تهای اقتصاد مقاومتی کشور و برنامهریزی همهجانبه برای بهبود شرایط کسب و کار مرتبط با فناوریهای مجازی و بهرهگیری از فرصتهای اشتغالزایی و نیز رونق محتوا، خدمات و تجارت در این عرصه.
۹- توسعه محتوا و خدمات کارآمد و رقابتی منطبق بر ارزشها و فرهنگ اسلامی – ایرانی در تمامی قلمروهای مورد نیاز جامعه و جلب مشارکتهای مردمی و بکارگیری ظرفیتهای بخش خصوصی در این زمینه.
۱۰- تدوین و تصویب نظامهای امنیتی، حقوقی، قضایی و انتظامی مورد نیاز در فضای مجازی.
به اعتقاد شما با روند کنونی و با ابزارهای کاملا وابسته خارج از کنترل و سانسورچی صهیونیست که به هیچ وجه کار انقلابی و مؤمنانه را در زمین و ابزار خود برنتافته و با فیلتر حبابی و غیر حبابی و علنی در آنها، اجرای این دستورات عملی است؟ یا باید با حضور به موقع و هوشمندانه و با شرایط و خروج هوشمندانه و ادامه مسیر در جبهه متفاوت و با ابزار تولید داخل و پیشرفته و تحت مدیریت خودی، زمینه پیروزی حق بر باطل را در جنگ نرم فراهم آورد که البته به معنای نفی حضور هوشمندانه و با شرایط برخی از افراد متخصص و متعهد در زمین دشمن جهت مبارزه هوشمند با او نیست.
و السلام علی من التبع الهدی
ابراهیم سامانی
اختصاصی نشریه قرآنی سراج منیر
بسم الله الرحمن الرحیم
روز معلم روز تجلیل از جایگاه بس رفیعی است که در عظمت آن، این چند آیه از قرآن کریم ما را بَس:
بقره / 31 : وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ کُلَّهَا» و خداوند همه اسماء را به آدم آموخت.
الرحمن / 4،3،2 : عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ» قرآن را تعلیم داد * انسان را آفرید * به او بیان آموخت.
آل عمران / 164 : لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنینَ إِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم یَتلو عَلَیهِم آیاتِهِ وَیُزَکّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَةَ وَإِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
*****
معلمی ودیعه ای الهی است
و لذاست که در حدیث نبوی می خوانیم (مَن تَعَلَّمَ لِلهِ و عَملَ للهِ و عَلمَ للهِ دُعِیَ فی ملکوتِ السَّمواتِ عَظیمَاً)
هر کس برای خدا فراگیرد و برای خدا عمل کند و برای خدا یاد دهد، در ملکوت آسمانها شخص باعظمتی خوانده میشود» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲، ص۲۹.
و در روایت علوی میبینیم (قُم عَن مَجلسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِمِکَ ولَو کنتَ اَمیراً) مستدرک الوسائل ج 15 ، ص 203
از جای خود برای پدر و آموزگارت برخیز، اگر چه فرمانروا باشی .
در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام آمده که : (حَقُّ سائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتَعْظیمُ لَهُ وَالتَّوْقیرُ لِمَجْلِسِهِ وَحُسْنُ الاْسْتِماعِ اِلَیْهِ)
حق آموزگار تو این است که او را بزرگ داری و در مجلس محترم بداری و به نیکویی سخنانش را گوش کنی.
پس اگر شهادت عالمی ربانی ، فیلسوفی عارف مبلغی مردمی و معلمی دلسوز ، مانند شهید مطهری روز معلم نام میگیرد به همین دلیل است.
اختصاصی نشریه قرآنی سراج منیر
قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ فَلَمَّا ذَکَرْنَا خَدِیجَةَ بَکَى رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ خَدِیجَةُ وَ أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَةَ بِبَیْتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ اُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب.
ام سلمه گفت هنگامی که از خدیجه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله یاد کردیم حضرت گریه کرد سپس فرمود کجاست مانند خدیجه؟ من را تصدیق نمود هنگامی که مردم من را تکذیب کردند. در امر پیشبرد دین خدا وزیرم بود و با مالش به دین خدا کمک کرد خدای عز و جل مرا امر فرمود که بشارت دهم به خدیجه به خانه ای در بهشت که مصالحش از جنس زمرد است و در آن هیچ صدای آزار دهنده و هیچ سختی وجود ندارد.
بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج43 / 131
(20/ 02/ 1395) بیانات امام ای در دیدار دستاندرکاران همایش ملى صدف کوثر
جناب خدیجه (سلام اللَّه علیها) حقیقتاً مظلوم است؛ بهخاطر اینکه شَرف همسرى پیغمبر در مورد ایشان داراى یک ارزش مضاعف است؛ دیگران مشرّف به شَرف همسرى پیغمبر شدند لکن این رنجهایى را که پیغمبر در عمده ى دوران رسالت به آنها مبتلا بودند ندیدند. ده سال در مدینه بود، خب عزّت بود، احترام بود، و زندگىِ راحت بود نسبت به آن دوره؛ جناب خدیجه (سلام اللَّه علیها) دوران رنج پیغمبر را، دوران سختى هاى پیغمبر را تحمّل کردند و دیدند. اوّلًا خودِ این نفْس ایمان آوردن به پیغمبر- که اوّلین کسى که ایمان آورد امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه بودند- یک امتیاز بزرگ است، یک ارزش بسیار بالایى است؛ عبور کردن و صرف نظر کردن از عقایدى که انسان سال هاى متمادى با آنها زندگى کرده آسان نیست، براى ما پیش نیامده یک چنین چیزى تا بفهمیم چقدر مشکل و مهم است. ایشان با آن فطرت پاک، صدق قضیّه را، حقّانیّت قضیّه را بلافاصله فهمید؛ تا پیغمبر را دید، با آن حال- با آن حالت معروف و مذکور در کتاب ها- که از حِرا برگشته بود فهمید که یک حادثه ى مهم اتّفاق افتاده و قلب مبارکش مجذوب شد و ایمان آورد. بعد پاى این ایمان ایستاد؛ حالا شما ثروت را می فرمایید، این یک کلمه ى به زبان آسان است؛ کارى است که خب، کسانى که پول دارند می توانند بالاخره یک پولى هم مصرف کنند، خرج کنند امّا اینکه انسان از همه ى زندگى راحت خارج بشود- یعنى همه ى پولش را مصرف کند، همه ى ثروتش را صرف کند- یک کار یکذرّه و دوذرّه نیست؛ درباره ى امام حسن مجتبى (سلاماللَّهعلیه) مثلًا می گویند که ایشان چندبار از مال خودشان خارج شدند یا چند بار از نصف مالشان خارج شدند؛ این جزو بزرگترین امتیازات است. این بزرگوار این امتیاز را دارد که از همه ى اموال خودش خارج شد و همه را صرف کرد در راه ترویج اسلام و تقویت پیغمبر. بعد هم دچار آن سختىها و آن مشکلات طاقت فرسا [شد] که یکى اش همین مسئله ى شِعب ابىطالب بود و آن سه سالى که آنجا بودند و آن سختىهایى که این بزرگوار متحمّل شد و این ایمان را محکم نگه داشت.
خب قرآن درباره ى کسانى که قبل از فتح و بعد از فتح انفاق می کنند [میگوید] لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ»؛ این قَبلِ الفَتح»، قبل از فتح مدینه است؛ یعنى قبل از آنکه مدینه اى در اختیارِ پیغمبر قرار بگیرد و زندگى اى، راحتى، حکومتى، تسلّطى، قدرتى در اختیار آن بزرگوار باشد؛ در حال نهایت شدّت، ایشان انفاق کردند؛ هم مالشان را، هم جانشان را، هم راحتشان را. خب اینها واقعاً فضایل مهمّى است؛ اینها مغفولٌ عنه مانده؛ حضرت، مظلومه است؛ این بزرگوار واقعاً مظلومه است. تعبیر کردند جناب آقاى اعرافى گفتند غریب؛ واقعاً همینجور است؛ جناب خدیجه (سلام اللَّه علیها) غریب است. حالا شما میگویید مادر یازده امام، [امّا] در واقع مادر دوازده امام؛ چون ایشان مادر امیرالمؤمنین هم هست. ایشان امیرالمؤمنین را در آغوش خودش، در دامان خودش، در زندگى خودش پرورش داده تا چند سالگى. به هر حال این یک کار بسیار خوبى است و کار بسیار مهمّى است و ان شاءاللَّه برکات زیادى هم خواهد داشت.
بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.»
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.
أَلتَّقْوى بابُ کُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ کُلِّ حِکْمَة وَ شَرَفُ کُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.»
تقوا و پرهیزکارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حکمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر که از با تقوایان کامیاب گشته به وسیله تقوا کامیاب شده است.
قِیلَ فَمَا الْکَرَمُ قَالَ الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِیَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِی الْمَحْلِ قِیلَ فَمَا الدَّنِیئَةُ قَالَ النَّظَرُ فِی الْیَسِیرِ وَ مَنْعُ الْحَقِیر
از امام مجتبى سؤال شد: کرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: تنگ نظری و منع بخشش حتی بمقدار کم.
أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْکُرَ النِّعْمَةَ.»
پستى آن است که شکر نعمت را نکنى.
تحف العقول ص 233
مَنِ اتَّکَلَ عَلى حُسْنِ الاْخْتِیارِ مِنَ اللّهِ لَهُ لَمْ یتَمَنَّ أَنـَّهُ فى غَیرِ الْحالِ الَّتى إِخْتارَهَا اللّهُ لَهُ.»
هر که به نیک گزینى خداوند دلگرم باشد، آرزو نمىکند در وضعى جز آنچه خدا برایش برگزیده، باشد.
لا یغُشُّ الْعاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.»
عاقل و خردمند به کسى که از او نصیحت و اندرز خواهد، خیانت نکند.
أُوصیکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَ إِدامَةُ التَّفَکُّرِ فَإِنَّ التَّفَکُّرَ أَبُو کُلِّ خَیر وَ أُمُّهُ.»
شما را به پرهیزگارى و ترس از خدا و ادامه تفکّر و اندیشه سفارش مى کنم، زیرا که تفکّر و اندیشه، پدر و مادر تمام خیرات است.
لا أَدَبَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لاهِمَّةَ لَهُ، وَ لا حَیاءَ لِمَنْ لا دینَ لَهُ.»
کسى که عقل ندارد، ادب ندارد و کسى که همّت ندارد، جوانمردى ندارد و کسى که دین ندارد، حیا ندارد.
مَنْ عَبَدَ اللّهَ عَبَّدَ اللّهُ لَهُ کُلَّ شَىْء.»
کسى که خدا را اطاعت و عبادت کند، خداوند همه چیز را مطیع او گرداند.
کسانی که به فقرا کمک کنند و به خانوادههای مستضعف سر بزنند، زیادند؛ اما آن کسی که اوّلاً این کار را در دوران حکومت و قدرت خود انجام دهد، ثانیاً کارِ همیشهی او باشد، ثالثاً به کمک کردن مادّی اکتفا نکند؛ برود با این خانواده، با آن پیرمرد، با این آدم نابینا، با آن بچههای صغیر بنشیند، مأنوس شود، دل آنها را خوش کند، فقط امیرالمؤمنین علیهالسلام است.» ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
به مناسبت شهادت مولی الموحدین امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام تقدیم نگاه شما خوبان همراه با التماس دعای شما عزیزان
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِ رَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِیتَاءُ اَّکَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِی الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَانِ أَفِیضُوا فِی ذِکْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّکْرِ وَ ارْغَبُوا فِیمَا وَعَدَ الْمُتَّقِینَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ الْوَعْدِ وَ اقْتَدُوا بِهَدْیِ نَبِیِّکُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْیِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَنِ وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَص.
نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص163
برتر چیزى که متوسلان به خداوند پاک و بزرگ، به آن توسّل جستند عبارت است از: ایمان به خدا و رسول او؛ و جهاد در راه حق که قلّه اسلام؛ و کلمه اخلاص که فطرت توحیدى؛ و به پا داشتن نماز که حقیقت آیین؛ و اداى زکات که فریضهاى مشخص و لازم.
و روزه ماه رمضان که سپر از عذاب؛ و حج و عمره خانه خدا که نابود کننده فقر و شوینده گناه؛ و صله رحم که عامل ازدیاد ثروت و طول عمر؛ و صدقه پنهانى که کفّاره گناهان؛ و صدقه آشکار که دفع کننده مردن بد است؛ و انجام کارهاى خوب، و نیکى به دیگران که آدمى را از افتادن در خوارى حفظ مىکند.
به یاد خدا شتاب ورزید که بهترین ذکر است، و به آنچه به اهل تقوا وعده داده رغبت نمایید که وعدهاش صادقترین وعده هاست، و به روش پیامبر اقتدا کنید که برترین روش، و به سنّت او رفتار نمایید که رهنماترین سنّت است، و قرآن بیاموزید که بهترین گفتار است، و در آن اندیشه کنید که بهار دلهاست، و از نورش شفا خواهید که شفاى سینههاست، و آن را به نیکوترین صورت بخوانید که سودمندترین داستانهاست.
دریافت
حجم: 5.42 مگابایت
ویژه شهادت امام علی علیه السلام
بنی فاطمه
و اعمال شبهاى قدر دو نوع است:
یکى اعمالى که در هر سه شب باید انجام داد و دیگر اعمالى که مخصوص به هر یک از شبهاى قدر است.
و آن چند عمل است:
غسل کردن.
علاّمه مجلسی فرموده: بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.
دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره
حمد»
، هفت مرتبه»
توحید»
خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه» بگوید:
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ»
در روایت نبوی است: که از جای برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد. تا آخر خبر.
قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَأَسْماؤُکَ الْحُسْنىٰ وَمَا یُخافُ وَیُرْجىٰ أَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ.
خدایا؛ از تو درخواست میکنم به حق کتاب نازل شدهات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت و نامهای نیکوترت و آنچه بیمانگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهی.
سپس هر حاجت که دارد بخواهد.
قرآن مجید را روی سر بگذارد و بگوید:
اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ.
خدایا؛ به حق این قرآن و به حق کسی که آن را بر او فرستادی و به حق هر مؤمنی که او را در قرآن ستودی و به حق خود بر آنان، پس احدی شناساتر از تو به حق تو نیست.
سپس ده مرتبه بگو
بِکَ یَا اللّٰهُ»
و ده مرتبه
بِمُحَمَّدٍ»
و ده مرتبه
بِعَلِیٍّ»
و ده مرتبه
بِفَاطِمَةَ»
و ده مرتبه
بِالْحَسَنِ»
و ده مرتبه
بِالْحُسَیْنِ»
و ده مرتبه
بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»
و ده مرتبه
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ»
و ده مرتبه
بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ»
و ده مرتبه
بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ»
و ده مرتبه
بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى»
و ده مرتبه
بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ»
و ده مرتبه
بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ»
و ده مرتبه
بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ»
و ده مرتبه
بِالْحُجَّةِ»
.
به ذاتت ای خدا؛ به حق محمّد؛ به حق على؛ به حق فاطمه؛ به حق حسن؛ به حق حسین؛ به حق على بن الحسین؛ به حق محمّد بن على؛ به حق جعفر بن محمّد؛ به حق موسى بن جعفر؛ به حق على بن موسى؛ به حق محمد بن على؛ به حق على بن محمّد؛ به حق حسن بن على؛ به حق حجّت.
پس هر حاجتى که دارى از خدا بخواه.
حضرت سید الشهّدا(علیهالسلام) را زیارت کند.
در روایت آمده: هنگامی که شب قدر میشود، منادی از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر میدهد که خدا هرکه را به زیارت مزار امام حسین(علیهالسلام) آمده آمرزید.
این شبها را احیا بدارد؛ روایت شده: هرکه شب قدر را اِحیا بدارد، گناهانش آمرزیده میشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و پیمانه دریاها باشد.
صد رکعت نماز بجا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره
حمد»
، ده مرتبه»
توحید»
بخواند.
این دعا را بخواند:
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لَاأَمْلِکُ لِنَفْسِى نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا أَصْرِفُ عَنْها سُوءً ، أَشْهَدُ بِذٰلِکَ عَلَىٰ نَفْسِى ، وَأَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِى ، وَقِلَّةِ حِیلَتِى ، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْجِزْ لِى مَا وَعَدْتَنِى وَجَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِى هٰذِهِ اللَّیْلَةِ ، وَأَتْمِمْ عَلَىَّ مَا آتَیْتَنِى فَإِنِّى عَبْدُکَ الْمِسکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ . اللّٰهُمَّ لَا تَجْعَلْنِى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فِیما أَوْلَیْتَنِى ، وَلا غافِلاً لِإِحْسانِکَ فِیما أَعْطَیْتَنِى ، وَلَا آیِساً مِنْ إِجابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّى فِى سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخاءٍ أَوْ عافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْماءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ.
خدایا؛ شام کردم درحالیکه برای تو تنها بنده کوچک و خواری هستم که برای خویش سود و زیانی را به دست ندارم و نمیتوانم از خود پیشآمد بدی را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهی میدهم و در پیشگاهت به ناتوانی و کمی چارهام اعتراف میکنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آنچه را به من و همه مردان و ن مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادی وفا کن و آنچه را به من عنایت فرمودهای کامل ساز که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست و خوار توأم. خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده، در آنچه سزاوار آنم فرمودی و نه فراموش کننده احسانت، در آنچه عطایم نمودی و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانی طولانی گردد، چه در خوشی یا ناخوشی، یا سختی، یا آسانی، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستی، یا در نعمت، همانا تو شنونده دعایی.
کفعمی از امام زینالعابدین(علیهالسلام) روایت کرده که حضرت در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود این دعا را میخواندند؛
و علاّمه مجلسی فرموده: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوایج دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زندهاند و چه آنان که از دنیا رفتهاند و خواندن اذکار و صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلیاللهعلیهوآله) به هر اندازه که بتواند؛
و در بعضی از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر» را در این سه شب بخواند. فقیر گوید: که دعای جوشن کبیر را در بخشهای پیش آوردهام.
روایت شده: که خدمت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) عرض شد: اگر شب قدر را یافتم، از خدا خود چه بخواهم؟ فرمود: عافیت.
فضیلت این شب نورانی از شب نوزدهم بیشتر است و باید اعمال این شب» را از غسل و احیا و زیارت و نماز هفت توحید» و قرآن بر سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن کبیر» و غیر آنها را انجام دهد و در غسل و احیا و سعی در عبادت، در این شب و شب بیستوسوم اصرار ورزد؛ در روایات به این معنی که شب قدر یکی از این دو شب میباشد، تاکید شده.
در چند روایت آمده که از معصوم خواسته شد: معین فرمایید که شب قدر کدام یک از این دو شب است؟ ایشان تعیین نکرد، بلکه فرمود:
ما أَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فِیما تَطْلُبُ؛
چه آسان است دو شب در آنچه میجویی» یا آنکه فرمود:
ما عَلَیْکَ أَنْ تَفْعَلَ خَیْراً فِی لَیْلَتَیْنِ،
؛ باکی بر تو نیست که در هر دو شب کار خیر انجام دهی» و مانند آن [روایات باز هم هست.]
وَقالَ شَیْخُنَا الصَّدُوقُ فِیما أَمْلىٰ عَلَى الْمَشایِخِ فِی مَجْلِسٍ واحِدٍ مِنْ مَذْهَبِ الإِمامیّةِ :
وَ مَنْ أَحْیَا هاتَیْنِ اللَّیْلَتَیْنِ بِمذاکِرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ أَفْضَلُ.»
؛
و شیخ ما صدوق در آنچه بر بزرگان در یک مجلس راجع به مذهب امامیه دیکته کرده چنین فرمود:
هر که این دو شب را با بحثهای علمی احیا بدارد بهتر است.»
*****
به هر صورت از این شب شروع کند به خواندن دعاهای شبهای دهه آخر ماه» که از جمله آنها این دعایی است که شیخ کلینی در کتاب کافی از امام صادق(علیهالسلام) روایت کرده که در دهه آخر ماه رمضان در هر شب بخوان:
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِی عَنِّی شَهْرُ رَمَضانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هٰذِهِ وَلَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ.
پناه میآورم به عظمت ذات کریمت از اینکه ماه رمضان از من سپری شود یا سپیده این شب طلوع کند و از سوی من نزد تو گناهی یا نتیجه کاری مانده باشد که مرا بر آن عذاب نمایی.
*****
کفعمی در حاشیه بلدالاَمین» نقل کرده: که امام صادق(علیهالسلام) در هر شب از دهه آخر این ماه پس از نمازهای واجب و مستحب میخواندند:
اللّٰهُمَّ أَدِّعَنَّا حَقَّ مَا مَضىٰ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ ، وَاغْفِرْ لَنا تَقْصِیرَنا فِیهِ وَتَسَلَّمْهُ مِنَّا مَقْبُولاً ، وَلَا تُؤاخِذْنا بِإِسْرافِنا عَلَىٰ أَنْفُسِنا ، وَاجْعَلْنا مِنَ الْمَرْحُومِینَ وَلَا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومِینَ.
خدایا از ما حق آنچه را که از ماه رمضان گذشته ادا فرما و کوتاهی ما را از عبادت در این ماه بیامرز و ماه رمضان را از ما پذیرفته تحویل گیر و ما را از زیادهرویهای بر علیه خویشتن مؤاخذه مکن و از رحمتشدگان قرار ده، نه از محرومان.
و فرموده: هرکه این دعا را بخواند، خدا تقصیری که در گذشته از ماه رمضان، از او سر زده بیامرزد و او را در باقیمانده ماه از گناهان بازدارد.
*****
سید ابن طاووس در کتاب اقبال» از ابن ابی عمیر از مرازم نقل کرده: امام صادق(علیهالسلام) در هر شب از دهه آخر این ماه میخواند:
اللّٰهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ فِى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ : شَهْرُ رَمَضٰانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنّٰاسِ وَ بَیِّنٰاتٍ مِنَ الْهُدىٰ وَ الْفُرْقٰانِ فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ بِما أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَخَصَصْتَهُ بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ .
خدایا؛ تو در کتاب نازلشدهات فرمودی: ماه رمضان، ماهی که قرآن برای هدایت مردم در آن نازل شده و دلایلی روشن از هدایت و تمیز دادن حق از باطل است»؛ با نازل کردن قرآن در آن حرمتش را بزرگ شمردی و آن را به شب قدر اختصاص دادی، شبی که آن را از هزار ماه بهتر قرار دادی.
اللّٰهُمَّ وَهٰذِهِ أَیَّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ ، وَلَیالِیهِ قَدْ تَصَرَّمَتْ ، وَقَدْ صِرْتُ یَا إِلٰهِى مِنْهُ إِلىٰ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّى وَأَحْصىٰ لِعَدَدِهِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ ، فَأَسْأَلُکَ بِما سَأَلَکَ بِهِ مَلائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ ، وَأَنْبِیاؤُکَ الْمُرْسَلُونَ وَعِبادُکَ الصَّالِحُونَ؛
خدایا این روزهای ماه رمضان است که گذشت و شبهای آن است که از دست رفت، من از این ماه چنان شدهام که تو از من به آن داناتری و شمارهی آن را از تمام آفریدگانت شمارندهتری، در نتیجه از تو درخواست میکنم به آنچه از تو درخواست کردند فرشتگان مقرّبت و پیامبران مرسلت و بندگان شایستهات؛
أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَفُکَّ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ ، وَتُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ برَحْمَتِکَ ، وَأَنْ تَتَفَضَّلَ عَلَىَّ بِعَفْوِکَ وَکَرَمِکَ ، وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبِى ، وَتَسْتَجِیبَ دُعائِى ، وَتَمُنَّ عَلَىَّ بِالْأَمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ کُلِّ هَوْلٍ أَعْدَدْتَهُ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ .
این که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و وجودم را از آتش آزاد کنی و به رحمتت به بهشتم وارد نمایی و به عفو و کرمت بر من تفضّل آری و نزدیکجوییام را بپذیری و دعایم را به اجابت رسانی و به امان دادنم در روز وحشت، از هر هراسی که برای قیامتم آماده ساختهای بر من منت نهی،
إِلٰهِى وَأَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ ، وَبِجَلالِکَ الْعَظِیمِ أَنْ یَنْقَضِىَ أَیَّامُ شَهْرِ رَمَضانَ وَلَیالِیهِ وَلَکَ قِبَلِى تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُؤاخِذُنِى بِهِ ، أَوْ خَطِیئَةٌ تُرِیدُ أَنْ تَقْتَصَّها مِنِّى لَمْ تَغْفِرْها لِى ، سَیِّدِى سَیِّدِى سَیِّدِى ، أَسْأَلُکَ یَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ إِذْ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ؛
خدایا به ذات کریم و به جلال بزرگت پناه میآورم، از اینکه روزها و شبهای ماه رمضان سپری گردد و برای من نزد تو نتیجه کاری یا گناهی باشد که مرا به سبب آن مؤاخذه کنی یا خطایی که بخواهی انتقامش را از من بگیری و مرا در آنها نیامرزیده باشی، ای آقای من، ای آقای من، ای آقای من از تو میخواهم ای که معبودی جز تو نیست، آنگاه که معبودی جز تو نبود؛
إِنْ کُنْتَ رَضِیتَ عَنِّى فِى هٰذَا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنِّى رِضىً ، وَ إِنْ لَمْ تَکُنْ رَضِیتَ عَنِّى فَمِنَ الْآنَ فَارْضَ عَنِّى یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ، یَا اللّٰهُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ .
اگر در این ماه از من خشنود بودهای، بر خشنودیات از من بیفزا و اگر خشنود نبودهای از هم اکنون از من خشنود شو ای مهربانترین مهربانان، ای خدا، ای یکتا، ای بینیاز، ای که نزاییده و زاده نشد و احدی برایش همتا نبود.
و بسیار بگو:
یَا مُلَیِّنَ الْحَدِیدِ لِداوُدَ عَلَیْهِ السَّلامُ ، یَا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْکُرَبِ الْعِظامِ عَنْ أَیُّوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ ، أَیْ مُفَرِّجَ هَمِّ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ ، أَیْ مُنَفِّسَ غَمِّ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلامُ ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما أَنْتَ أَهْلُهُ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ ، وَافْعَلْ بِى مَا أَنْتَ أَهْلُهُ ، وَلَا تَفْعَلْ بِى مَا أَنَا أَهْلُهُ.
ای نرم کننده آهن برای داود (درود بر او)، ای بردارنده بدحالی و بلاهای بزرگ از ایوب (درود بر او)، ای از بینبرنده اندوه شدید یعقوب (درود بر او)، ای زایل کننده غم یوسف (درود بر او)، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، چنانکه تو سزاواری که درود فرستی بر جمله آنان و با من چنان کن که تو شایسته آنی نه چنانکه من سزاوار آنم.
*****
و از جمله این دعاها دعایی است که در کتاب کافی» به صورت روایت مستند و در کتاب مقنعه» و مصباح» بدون ذکر سند نقلشده: که در شب اوّل از دهه سوم، یعنی در شب بیستویکم بخوان:
یَا مُولِجَ اللَّیْلِ فِى النَّهارِ ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّیْلِ ، وَ مُخْرِجَ الْحَیِّ مِنَ الْمَیِّتِ ، وَمُخْرِجَ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ، یَا رازِقَ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ ، یَا اللّٰهُ یَا رَحْمانُ ، یَا اللّٰهُ یَا رَحِیمُ ، یَا اللّٰهُ یَا اللّٰهُ یَا اللّٰهُ لَکَ الْأَسْماءُ الْحُسْنىٰ ، وَالْأَمْثالُ الْعُلْیا ، وَالْکِبْرِیاءُ وَالْآلاءُ ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَجْعَلَ اسْمِى فِى هٰذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَداءِ ، وَرُوحِى مَعَ الشُّهَداءِ ، وَ إِحْسانِى فِى عِلِّیِّینَ ، وَ إِساءَتِى مَغْفُورَةً ، وَأَنْ تَهَبَ لِى یَقِیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِى ، وَإِیماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنِّى ، وَتُرْضِیَنِى بِما قَسَمْتَ لِى ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً ، وَفِى الْآخِرَةِ حَسَنَةً ، وَقِنا عَذابَ النَّارِ الْحَرِیقِ ، وَارْزُقْنِى فِیها ذِکْرَکَ وَشُکْرَکَ وَالرَّغْبَةَ إِلَیْکَ ، وَالْإِنابَةَ وَالتَّوْفِیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ.
ای وارد کننده شب در روز و وارد کننده روز در شب و بیرون آورنده زنده از مرده و بیرون آورنده مرده از زنده، ای روزیدهنده بیحساب به هرکه خواهی، ای خدا، ای مهربان، ای خدا، ای بخشنده، ای خدا، ای خدا، ای خدا، برای نامهای نیکوتر و نمونههای برتر و بزرگمنشی و نعمتها، از تو میخواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و قرار دهی نامم را در این شب از گروه سعادتمندان و روحم را با شهیدان و نیکوکاریام را در بلندترین مقام بهشت و بدکاریام را آمرزیده و بر من یقینی ببخشی که دلم همراه آن باشد و ایمانی که دودلی را از من بردارد و خشنودم نمایی به آنچه نصیبم کردی و ما را در دنیا و آخرت پاداش نیکو عنایت کن و از آتش سوزان حفظ فرما و در این شب ذکر و شکر و رغبت به سویت و توبه و توفیق آنچه محمّد و خاندان محمّد (درود خدا بر او و ایشان) را به آن موفق نمودی نصیب من فرما.
کفعمی از سید ابن باقی نقل کرده: که در شب بیستویکم بخوان:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْسِمْ لِی حِلْما یَسُدُّ عَنِّی بَابَ الْجَهْلِ، وَ هُدًى تَمُنُّ بِهِ عَلَیَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَةٍ، وَ غِنًى تَسُدُّ بِهِ عَنِّی بَابَ کُلِّ فَقْرٍ، وَ قُوَّةً تَرُدُّ بِهَا عَنِّی کُلَّ ضَعْفٍ، وَ عِزّاً تُکْرِمُنِی بِهِ عَنْ کُلِّ ذُلٍّ، وَ رِفْعَةً تَرْفَعُنِی بِهَا عَنْ کُلِّ ضَعَةٍ، وَ أَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنِّی کُلَّ خَوْفٍ، وَ عَافِیَةً تَسْتُرُنِی بِهَا عَنْ کُلِّ بَلاءٍ، وَ عِلْما تَفْتَحُ لِی بِهِ کُلَّ یَقِینٍ، وَ یَقِینا تُذْهِبُ بِهِ عَنِّی کُلَّ شَکٍّ، وَ دُعَاءً تَبْسُطُ لِی بِهِ الْإِجَابَةَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ، وَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ، السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ؛ یَا کَرِیمُ، وَ خَوْفا تَنْشُرُ لِی بِهِ کُلَّ رَحْمَةٍ، وَ عِصْمَةً تَحُولُ بِهَا بَیْنِی وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ، حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا عِنْدَ الْمَعْصُومِینَ عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خدایا؛ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آنچنان بردباری روزی من گردان که در نادانی را به روی من ببندد و هدایتی که رهیدن از هر گمراهی را به وسیله آن بر من منت نهی و ثروتی که در هر فقری را به سبب آن بر من ببندی و نیرویی که به آن هرگونه ضعفی را از من برگیری و عزّتی که مرا به آن از هر خواری اکرام نمایی و مرتبه بلندی که مرا به آن از هر افتادنی بلند گردانی و امنیتی که به آن هر ترسی را از من دور سازی و سلامتی کاملی که مرا به آن از هر بلایی بپوشانی و دانشی که به آن در هر یقینی را به رویم بگشایی و یقینی که به آن هر شکی را از من برطرف سازی و دعایی که به آن سفره اجابت را در امشب و در این ساعت بگسترانی همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت ای کریم و ترسی که به آن هرگونه رحمتی را برایم پخش کنی و بازدارندهای که بین من و گناهانم پرده شود تا به سبب آن نزد معصومین به درگاهت رستگار شوم، به حق مهربانیات، ای مهربانترین مهربانان.
روایت شده: که حماد بن عثمان در شب بیستویکم بر امام صادق(علیهالسلام) وارد شد، حضرت پرسید: غسل کردهای؟ عرض کرد: آری، فدایت شوم؛ پس حضرت حصیری خواست و حمّاد را به نزدیک خود طلبید و مشغول نماز شد و پیوسته نماز خواند و حمّاد هم در کنار حضرت نماز میخواند تا از نمازهای خود فارغ شدند؛ آنگاه امام صادق(علیهالسلام) دعا کرد و حمّاد آمین گفت تا سپیده دمید؛
سپس آن حضرت اذان و اقامه گفت و بعضی از خدمتکاران خود را خواست و جلو ایستاد و نماز صبح خواند؛ در رکعت اول پس از سوره
حمد»
، سوره
قدر»
و در رکعت دوم بعد از سوره
حمد»
، سوره
توحید»
را قرائت کرد و بعد از نماز مشغول تسبیح و تحمید و تقدیس و ثنای حق و صلوات بر پیامبر و دعا برای مردان و ن مؤمن و مسلمان شد؛
سپس سر به سجده گذاشت و به اندازه یک ساعت به جز صدای تنفس صدایی از آن حضرت شنیده نشد، پس از آن این دعا را خواند:
لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الأَبْصارِ»
تا آخر دعا که در کتاب اقبال» آمده است.
شیخ کلینی روایت کرده: که امام باقر(علیهالسلام) در شبهای بیستویکم و بیستوسوم تا نیمه شب دعا میخواند و پس از آن شروع به خواندن نماز میکرد.
آگاه باش که در هر شب از شبهای این دهه غسل مستحب است. روایت شده: حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) در هر شب این دهه غسل میکرد؛
و نیز اعتکاف در این دهه استحباب و فضیلت بسیار دارد و بهترین اوقات برای اعتکاف این دهه است و روایت شده: که اعتکاف در این دهه برابر دو حج و دو عمره ثواب دارد.
بنای رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) این بود که چون دهه آخر ماه رمضان میشد، در مسجد اعتکاف میکرد؛ چادری مویین برای آن حضرت میزدند و آن جناب کمر عبادت را محکم میبست و بستر خواب را به هم میپیچید.
و آگاه باش که در چنین شبی در سال چهلم شهادت مولایمان حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) واقع شد و در این شب غصّههای آل محمّد(صلیاللهعلیهوآله) و شیعیانشان تازه میشود و روایت شده: که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین(علیهالسلام) سنگی از روی زمین برداشته نشد، مگر آنکه زیر آن خون تازه بود.
شیخ مفید فرموده: در این شب صلوات بسیار فرست و در نفرین بر ستمکنندگان به آل محمّد(صلیاللهعلیهوآله) و لعن فرستادن بر قاتل امیرالمؤمنین(علیهالسلام) سعی و کوشش کن.
منبع : https://www.erfan.ir/mafatih131
درباره این سایت