اللّهمّ صلّ علیٰ ولیّک علیّ بن محمّد الهادی النّقیّ سلاماً دائماً بدوام عزّک و سلطانک.

امام ای

شهادت حضرت امام هادی (سلام‌اللّه‌علیه) را تسلیت عرض میکنم. این امام بزرگوار در مجموعه‌ی آثار و برکاتی که از ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم‌السّلام) رسیده است، این خصوصیّت را دارد که در ضمن زیارت، مهم‌ترین فصول مربوط به مقامات ائمّه (علیهم‌السّلام) را با بیان وافی و شافی، با زیباترین تعبیرات بیان کرده‌اند. زیارت جامعه‌ی کبیره، از این بزرگوار است؛ زیارت امیرالمؤمنین در روز غدیر که یکی از غُرَر تعبیرات و فرمایشات ائمّه (علیهم‌السّلام) است، از این بزرگوار است.

درس هایی از زندگانی امام هادی علیه السلام

مبارزه با ستمگران

 

امام علی النّقی علیه السلام در طول امامت سی و سه ساله اش با شش خلیفه ی عباسی هم عصر بود.

1 ـ معتصم هشتمین خلیفه ی عباسی (220 ـ 227 ه . ق.) حدود هفت سال.

2 ـ واثق پسر معتصم (227 ـ 232 ه . ق.) حدود پنج سال.

3 ـ متوکّل برادر واثق (232 ـ 247 ه . ق.) حدود پانزده سال.

4 ـ منتصر پسر متوکل، (شش ماه).

5 ـ مستعین پسر عموی منتصر (247 ـ 252 ه . ق.) حدود پنج سال.

6 ـ معتز پسر دیگر متوکّل (252 ـ 254 ه . ق.) حدود دو سال. (6)

سرانجام آن حضرت با نیرنگ معتز و به واسطه ی معتمد مسموم شد و به شهادت رسید. (7)

موضعگیری امام هادی علیه السلام در برابر همه ی آن ها بسیار قاطع بود و هرگز هیچ کدام از آن ها را تأیید نکرد و تسلیم هیچ یک از آنان نگردید. در فرصت های مناسب با کنایه و اشاره و گاهی با صراحت آن ها را طاغوت و ظالم خواند و شیعیان را از هر گونه کمک به آن ها نهی فرمود.

 

دو نمونه

 

1ـ متوکّل عبّاسی، پی درپی کاخ می ساخت، تا جائی که تعداد آن ها به بیست کاخ رسید، و هر کدام از آن ها نام مخصوصی داشت.

یکی از مهمترین کاخ های متوکّل به نام عمارة الجعفری» بود که دو میلیون دینار خرج آن شد. (8)

امام هادی علیه السلام ، در حالی که این کاخ را می ساختند، از کنار آن عبور کرد، به یکی از همراهان فرمود: هذَا الطّاغِیَةُ یُقْتَلُ بِهذَا البِناءِ، قَبْلَ اَنْ یَتِمَّ، عَلی یَدِ فِرْعَوْنٍ مِنْ فَراعِنَةِ الاَْتْراک؛(9)

این طاغوت (اشاره به متوکّل) قبل از تکمیل این ساختمان به دست فرعونی از فراعنه ی ترک ها کشته می شود.»

امام هادی علیه السلام در این گفتار کوتاه، از طرفی هم متوکّل را طاغوت خواند و هم کشنده اش را که یکی از افسران ترک به تحریک پسر متوکّل بود، فرعون معرّفی نمود. و از طرف دیگر به صورت معجزه آسا از آینده خبر داد و فرمود قبل از اتمام این کاخ متوکّل خواهد مرد.

2 ـ ابوهاشم؛ یکی از اصحاب امام هادی علیه السلام می گوید: زمانی که امام هادی علیه السلام بیمار بود، به نزدش رفتم. فرمود: ,ای ابوهاشم! فردی از دوستان ما را به حائر حسینی» بفرست تا برای (شفای) من دعا کند.،

بیرون آمدم تا فردی را پیدا کنم، به علی بن بلال» برخوردم. موضوع را با او در میان گذاشتم و از او خواستم به کربلا» رود و برای امام علیه السلام دعا کند.

علی» شگفت زده شد و گفت:, به جان و دل حاضرم ولی به اعتقاد من امام هادی علیه السلام برتر از حائر حسینی» است زیرا او در شمار صاحب حرم است و دعای آن حضرت برای خود بهتر از دعای من برای اوست. ،

بازگشتم و آنچه علی بن بلال» گفته بود، به اطّلاع امام علیه السلام رساندم.

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله برتر از کعبه» و حجر الاسود» بود. با این حال به گرد خانه» طواف می کرد و حجر الاسود» را استلام می نمود. برای خدا در روی زمین بقعه هایی است که لازم است خداوند در آن بقعه ها خوانده شود. و دعای افراد در این گونه جاها مستجاب است و حائر حسینی» از جمله ی این بقعه هاست. »(10)

در روایت دیگر آمده است که:. امام فرمود: با مال من گروهی را به حائر حسینی» بفرستید (تا برای شفای من دعا کنند). . »(11)

آیا این اقدام امام هادی علیه السلام صرفا یک مسأله ی شخصی و فردی بود؟ شاید استنباط یاران امام علیه السلام مثل ابو هاشم» و علی بن بلال» در همین حدّ بوده است و همین امر موجب تحیّر و شگفتی و در نهایت پرسش آنان از حکمت و فلسفه ی این اقدام شده است. در صورتی که امام علیه السلام با این عمل به دیگران آموخت که حائر حسینی» دری از درهای رحمت الهی و کعبه ی عشق و اخلاص و ایثار و اسطوره ی پایداری و مقاومت برای شکستن بت های زر و زور و تزویر بوده، احیای آن به اهتزاز در آوردن پرچم حق و عدالت و آزادی برفراز قلّه ی انسانیّت است.

به نظر می آید این حرکت امام علیه السلام پیش از آن که یک حرکت فردی باشد، یک حرکت اعتقادی، ی و مبارزاتی بود.

در شرایطی که حکمرانان عبّاسی به ویژه متوکّل از حائر حسینی» به عنوان پایگاهی خطرناک برای ادامه ی حکومت ستمگرانه شان یای می کردند، متوکّل آن جنایت بی سابقه را نسبت به حائر حسینی» مرتکب شد و اطراف آن را خراب کرد و شخم زد و در پی نابودی آن قدم بر می داشت، امام هادی علیه السلام به این حرکت لازم دست زد، و در پوششی حکیمانه، در برابر تلاش های مذبوحانه ی دشمن موضع گرفت و افکار را به سوی خاطره انگیزترین، ستم سوزترین و الهام بخش ترین پایگاه امامت؛ یعنی، کربلا جلب نمود.

 

جهاد فرهنگی

 

یکی از کارهای مهمّ امام هادی علیه السلام همچون امامان معصوم دیگر علیهم السلام حفظ خط فکری و فرهنگی تشیّع و جلوگیری از القاءات مخالفان بود. و این کار نیاز به تشکیل حوزه ی علمیّه و تدریس فقه و عقائد و اصول و تربیت شاگردان برجسته و فعّال داشت.

در عصر امام باقر وامام صادق علیهماالسلام به طور عمیق و گسترده به تقویت حوزه های تحصیل و دانش پرداخته شد. سپس امامان دیگر حتّی در شرائط بسیار سخت به نحوی آن را دنبال کردند.

امام هادی علیه السلام نیز در این راستا، قدم های بزرگی برداشت و شاگردان برجسته ای چون، عبدالعظیم حسنی، خیران الخادم، ابن سکّیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، حسین بن محمد مدائنی، جعفر بن سهیل، اسماعیل بن مهران و. تربیت کرد. شاگردان برجسته ی پدر و جدّش را دور خود جمع کرد و حوزه ی علمیه ی فعّال و پر تلاشی در مدینه به وجود آورد. (12)

بعضی تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام را 178 نفر و شیخ طوسی رحمه الله 185 نفر ذکر کرده است. (13)

امام علی النّقی علیه السلام در تحکیم و استواری فقه و عقاید و فرهنگ تشیّع، همّتی عالی و تلاشی وسیع نمود. به سؤالات امثال یحیی بن اکثم (عالم و فاضل بزرگ اهل تسنّن) پاسخ داد و در این راستا کتاب ها و رساله هایی نوشت:

1ـ رساله ای در ردّ جبر وتفویض.

2 ـ رساله ای در اثبات عدل والمنزلة بین المنزلتین.

3 ـ رساله ای در جواب به پرسش های یحیی بن اکثم.

4 ـ رساله ای در احکام دین

5 ـ تفسیر صحّة الخلقة (تبیین تندرستی)

6 ـ تبیین مسائل فقهی و پاسخ به سؤالاتی در این زمینه که به طور پراکنده در کتب فقه و حدیث شیعه ثبت گردیده است. و مجموعه ای از نامه ها که در کتاب مکاتبات الرّجال عن العسکریین علیهماالسلام جمع آوری گردیده است. (14)

 

تجلیل از علما

 

امام علی النّقی علیه السلام نسبت به علما و پژوهشگران راستین احترام خاصّی قائل بود و دوستانش را به احترام از آن ها ترغیب می نمود. آن ها را به عنوان برترین انسان ها بر می شمرد و می فرمود:

لَوْلا مَنْ یَبْقی بَعْدَ غَیْبَةِ قائمکُمْ مِنَ الْعُلَماءِ الدّاعینَ اِلَیْهِ، والدّالّینَ عَلَیْهِ، وَالذّابّینَ عَنْ دینِهِ بِحُجَجِ اللّهِ والْمُنْقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّهِ مِنْ شُبّاکِ اِبْلیس وَ مَرَدتِهِ، وَ مِنْ فِخاخِ النّواصِبِ، لَما بَقِیَ احَدا اِلاّ ارْتَدَّ عَنْ دینِ اللّهِ وَلکِنَّهُمُ الّذینَ یمْسِکُونَ اَزِمّه قُلُوبِ ضُعَفاءِ الشّیعة، کما یُمْسِکَ صاحِبُ السَّفینَةِ سُکّانَها اُولئِک هُمُ الأْفْضَلُونَ عِنْداللّهِ؛ (15)

اگر بعد از غیبت قائم شما، دانشمندانی در صحنه نباشند که مردم را به سوی قائم ـ عجّل اللّه تعالی فرجه ـ فرا خوانند، و بر او دلالت و راهنمایی کنند و با حجت های الهی از حریم دین او دفاع نمایند و بندگان ضعیف خدا را از القائات شیطان و هواداران او و ترفندها [و دام های [ناصبی ها نجات دهند، احدی باقی نخواهد ماند مگر این که از دین خدا مرتد شود. ولی همین دانشمندان زمام قلوب ضعفاء شیعه را [که از نظر عقیده و اندیشه ضعیف هستند [به دست گرفته [و آن ها را از غرق شدن در غرقاب گمراهی نجات می بخشند [چنان که کشتیبان، سکان کشتی را به دست می گیرد. این دانشمندان در پیشگاه خدا برترین انسان ها هستند. »


منابع :

 

6)- تتّمة المنتهی، محدث قمی، ص 279 تا 340.

7)- المناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 401.

8)- زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی، ص 350، از معجم البلدان، ج 2، ص 143.

9)- سیره ی چهارده معصوم علیهم السلام، محمد محمّدی اشتهاردی، ص 854 از دلائل الامامه طبری، ص 219.

10)- کامل ایارات، باب 9، ص 274.

11)- همان، ص 273.

12)- ر. ک. به تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادی علیه السلام، مرکز تحقیقات سپاه، صص 116 ـ 117.

13)- اعیان الشیعه، سید محسن امین طبع قدیم بیروت، ج 4، ص 180.

14)- اعیان الشیعه، سید محسن امین، طبع قدیم و بیروت، ج 4، ص 180 و تحف العقول، با ترجمه محلاتی، از ص 481 تا 516.

15)- احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 260.

سایت موعود


خلاصه درس هایی از قرآن حجت الاسلام قرائتی در 1370/10/19

امام دهم سی وسه سال امام بودند و در زمان شش نفر از جنایتکاران، یعنی زمان امام هادی شش طاغوت زندگی می‌کرد بنام: معتصم، راضی، متوکل، منتصر، مضعین، معتمز، شش طاغوت در زمان امام هادی زندگی می‌کردند که یکی پس از دیگری حکومت می‌کردند از بنی عباس. چهار فرزند داشت و نام مبارکش علی است، اسم علی زیاد رویش عنایت می‌شد، یکجوری که امام حسین(ع) فرمود: اگر خدا به من صدتا پسر می‌داد نام همه را می‌گذارم علی، علی بن موسی الرضا، علی است، علی بن الحسین، امام زین العابدین، علی است علی بن محمد جواد، امام نهم علی است، خود علی هم که علی است، یعنی در دوازده امام ما، چهارتا اسم مبارک علی است و لقب‌هایی که هست، هادی، نقی و چقدر خوب است که افرادی برای زنده کردن این کلمه مقدس، کلمه هادی و یا کلمه علی نقی، این کلمات در بچه باشد، اسم بچه هاشون را بگذارند. مادرش سمانه بود و از چیزهای مهمی که هست اینکه، شش تا از مادرهای ائمه، یعنی مادر شش امام ما کنیز بوده است، و این خودش درس است که خیال نکنند، برده نمی‌تواند به درجات برسد، کنیز همان برده‌ای بود که اسیرهای جنگی بود، مسلمانها با کفار می‌جنگیدند، دشمن را اسیر می‌گرفتند مرداشون برده بودند، زن‌های اسیر کنیز بودند، منتها بعضی از این کنیزها از نظر کمال و وارستگی لیاقت این را داشتند که همسر امام بشوند و لیاقت این را داشتند که مادر امام بشوند، و جالب اینکه کسی که همسر امام است، مادر امام هم می‌شود، پس ما در تاریخ دوازده امام، شش تا از امامانمان مادرشون کنیز بوده است، یکوقت انسان احساس نکند که اگر از یک خانواده محروم و فقیری است به درجات عالی نمی‌تواندبرسد، اسم مادر سمانه، خوب امام هادی(ع) راجع به مادرش سمانه، کمالات زیادی نقل می‌کند و این خودش یک اهمیت دارد

انسان در مراحلی که هست باید قدر مادر و پدر را بداند.

 امام دهم امام معصوم ولی خدا، از مادرش که یک کنیز بود، تجلیل می‌کند، می‌گوید: مادرم سیده بود، بزرگوار بود، می‌گوید: مادرم عارفه بود، می‌گوید: مادرم از نظر رشد از اولیاء خدا، چون ولی خدا را شیطان نمی‌تواند وسوسه‌اش کند، میگه مادرم به جایی رسیده بود که شیطان نمی‌توانست در روحش نفوذ کند، می‌گوید: مادرم ضد طاغوت بود، جوری تربیت شده بود که طاغوت و حیله و تهدیدهای طاغوت دراو اثر نمی‌کرد، یعنی مادر من شده بود نفوذناپذیر، نه زور طاغوت، نه وسوسه شیطان، در مادرم اثر نمی‌کرد.

تولد او نیمه ماه ذی الحجه پنج شب بعد از عید قربان، محل تولد: روستایی در کنار مدینه، که خود امام کاظم احداث کرده بود، شهادت: سوم رجب، که این بحث به مناسبت شهادت امام دهم ضبط می‌شود، سوم ماه رجب، درسن چهل سالگی در شهر سامرا درهمان خانه خودش دفن شد، سامرا از شهرهای نجف است از شهرهای عراق است، دو تا امام بزرگوار در آنجا هستند، در آن شهر فقط پنجاه تا زن و شوهر شهید هستند، تمام اهل سنت آنجا زندگی می‌کنند، خدا رحمت کند آیت الله عظمی بروجردی را دستور داده بود به طلبه‌های نجف که صدنفر طلبه از نجف بلند شوند بروند سامرا، ماه رمضان روزها سی روز بخوابد اما سی شب احیاء بگیرند که لااقل حرم حضرت هادی(ع) و حرم حضرت عسگری(ع) امام دهم و یازدهم، این دو امام بزرگوار، قبرشان تاریک، لااقل ماه رمضان چراغشان روشن باشد، امام هادی(ع) مریض شدند، پول دادند به یک نفر، یک نفر را مأمور کردند گفتند شما بروید کربلا، کنار تربت امام حسین(ع) به من دعا کنید. گفتندآقا شماخودت امام هستی، امام دهم، شما خودت دعایت مستجاب می‌شود فرمود: امام هستم، اما باید کنار خاک حسین به من دعا شود، یک خاطراتی می‌گویم و بعد اشاره می‌کنم به زیارت جامعه که از امام هادی نقل شده، علم غیب امام، یونس یک نقاش صنعتگری بود علاقمند به امام بود، امام هادی یکی شیعه داشت، یکی از علاقمندان امام هادی، یکی از شیعیان امام هادی رسید به امام هادی گفت: ناراحتم، آقا نجاتم بده، گفت چی است؟ گفت: یکی از طاغوتیان دربار از حکام بنی عباس یک نگین قیمتی به من داد، گفته با این یک انگشتر سلطنتی برای من درست کن. من داشتم می‌تراشیدم، این چکش خورده به نگین، نگین دو نیمه شده، کله‌ام را می‌کندطاغوت، نجاتم بده که انگشتر شاه شکسته شده، امام هادی(ع) فرمود نگران نباش، دو نیم مگه نشده؟ گفت: چرا. گفت برو خانه همین دو نیم همینطور که باید بشه، باید بشه، فردا خبر خوشی به تو می‌رسد دیگه امام هادی است، دل تو دلش نیست، نگین قیمتی را شکسته، ناراحت است فردا از دربار خواستنش، با یک اضطراب رفت، بردنش پهلوی شاه، شاه گفت: شما که انگشتر سازی، یک تقاضا می‌کنم، می‌شه این نگین را شما دو تا بکنی و دوتا انگشتر درست بکنی، یکی برای این خانم و یکی برای آن خانم، گفت: طوری نیست حالا ببینم شاید بشود، برگشت و آن چیزی را که امام هادی گفته بود، نترس این دوتاشدن فردا خبر خوش برایت می‌آید، این را می‌گویند علم غیب، که امام هادی از حوادث آینده خبر داشت، اینها برای ائمه ما چیزی نیست.

می‌آمدند از امام سوال می‌کردند، امامان ما همه آنها با طاغوت مبازه می‌کردند و جالب اینجاست که گاهی وقتها در دربار مرید داشتند، متوکل عباسی طاغوتی بود که هفده بار قبر امام حسین(ع) را خراب کرد و به آب بست، هر کس که به زیارت امام حسین(ع) می‌رفت آن را می‌گرفت و شهید می‌کرد، اما همین متوکل، مادری داشت مادرش، مرید امام دهم بود نذر کرده بود که اگر خداوند فلان حاجت را بهش بدهد، مقداری پول در اختیار امام هادی(ع) بگذارد، نذرش عملی شد، مادر آن طاغوت مقداری پول تو کیسه، فرستاد برای امام هادی(ع) به طاغوت خبر دادند که امام هادی مقداری پول واسلحه دارد، شبانه ریختند منزل امام هادی(ع) رفتند دیدند یک کیسه پول است، در را باز کردند دیدند، مهرو موم مادر متوکل است، متوکل به مادرش گفت تو این پولها را فرستادی گفت: بله من مرید آقا هستم. ما داشته‌ایم در طول تاریخ که تو کاخ فرعون بوده ولی زنش مرید موسی بوده است، تو خونه متوکل بوده مادر طاغوت بوده اما معتقد به حضرت هادی(ع) بوده امام هادی را تحت تعقیب قراردادن، در مدینه زندگی می‌کرد فرماندار مدینه نامه نوشت به حکومت که امام هادی یک محبوبیت دارد که چنان مردم دورش جمع شده‌اند که حکومت. . . تو اگر می‌خواهی حاکم باشی حق نداری امام هادی را آزادش بگذاری، امامان ما جوری بوده‌اند که هر کدام که آزاد بودند، مردم دورشان مثل پروانه جمع می‌شدند، به همین خاطر امام عسگری(ع) و امام هادی(ع) در محاصره بودند حتی امام رضا(ع) را یک سال بردنش زندان منتها نگفتند زندان و گفتند: ایشان گفته به کسی راه ندهید، خودشان امام رضا را زندان می‌کردند و بعد هم می‌گفتند که امام گفته ملاقاتها ممنوع، امامان ما اینطور بوده‌اند یک روز منصور دوانیقی آمد پاش را زد به زمین گفت این امام صادق(ع) مثل استخوان تو گلوی من است، نمی‌توانم بیاورم بیرون، نه می‌توانم قورتش بدهم، یعنی شیعه همیشه در تاریخ استخوانی بوده در گلوی طاغوت، اینطور نیست که فقط امام حسین(ع) با یزید جنگیده باشد، تمام امامان ما، استخوانی بوده‌اند در گلوی طاغوت، اگر استخوانی در گلو نمی‌بودند همه را شهید نمی‌کردند. تمام امامان ما را شهید کردند چون همه آنها ضدطاغوت بوده‌اند، اصلا شیعه یعنی ضدطاغوت، اینهمه سید را کشتند این هم علویون را کشتند، همه مبارزات این است و الان هم، مسلمان واقعی نمی‌تواند با طاغوت کنار بیاید این که امام فرمود دو تا اسلام داریم، اسلام ناب و اسلام امریکایی می‌خواهد بگوید اسلام سازش و اسلام انقلابی، بهرحال، نوشت‌ای متوکل اگر احتیاج به حرمین داری، حرمین شریفین، اگر می‌خواهی مکه و مدینه را هم داشته باشی و این دو تا استان را هم حکومت کنید، باید امام هادی(ع) را از اینجا برداری، با بودن امام هادی(ع) در مکه و مدینه تو مرید و طرفداری نداری. یک روز برای جسارت ریختند منزل امام هادی(ع) امام دهم را آوردند توی دربار طاغوت زمان، شراب می‌خورد یک جسارت بزرگی کردو جام شراب را به امام هادی(ع) هم تعارف کرد، ا مام هادی(ع) چند جمله گفت و بعد ظرف شراب را زد زمین و زارزار گریه کرد، یعنی گاهی طاغوت را و دل سنگ را هم به اشک می‌آوردند. داریم یه مقداری گریه کردکه آنطرف صورتش خیس شد، همین که شنیدند مردم، امام هادی(ع) از افتخارات ایرانی‌ها اینست که ایرانی‌ها مفتخرهستند که از طرفداران پروپاقرص اهل بیت هستند، همین که شنیدند امام هادی(ع) در سامراشهید شده است، مردم از ایران و جمعیتی از اصفهان به سمت سامرا پیاده روی کردند.

از چیزهایی که از امام هادی(ع) داریم، زیارت جامعه است، از بهترین زیارت‌ها، زیارت جامعه است در باره امام شناسی، که داریم هر امامی را که می‌خواهید زیارت کنید، این زیارت جامعه را بخوانید، تمام سیمای امامت در این زیارت هست، من چند فراز را برایتان می‌گویم، چون این از یادگارهای خوب امام دهم است، شب شهادتش آشنا شویم.

 سلام می‌کند، می‌گوید‌ای امامان معصوم، سلام بر شما، که شما اهل بیت پیغمبرید، رسالت جایگاهش پهلوی شماست، فرشتگان پهلوی شما رفت و آمد می‌کنند، خزینه دار علم هستید، رهبر مردمید، ولی نعمت شما هستید، افراد نیکوکار، محور این نیکوکاران هستید، تمدار مردم هستید، رکن شهرها هستید، درگاه ایمان هستید، چراغ تاریکی‌ها هستید، پرچم تقوا هستید، نمونه عقل در شماست و جانشین انبیاء هستید، شروع می‌کند یک زیارتی، زیارت جامعه و زیارت امام از کارهاش این بود چهارده سال که در نجف تبعید بود، چهارده سال، هر سالی سیصد و شصت و پنج روز، سیصد و شصت و پنج ضرب بدر چهارده، چهار پنج تا بیست تا، چهار شش تا بیست و چهار تا، بیست و شش تا، چهار سه تا، دوازده تا و چهارده تا، . . . پنج هزار و صد و ده حالا صد و ده را حذف کنیم چون امام گاهی از نجف، کربلایی می‌رفت، تقریبا حضرت امام، پنج هزار بار این زیارت را در حرم امیر المومنین خواندند، حضرت امام تبعید بودند در عراق، هر شب ساعت هشت تا نه می‌رفتند حرم حضرت امیر، و هر شب که می‌رفتند حرم حضرت امیر، زیارت جامعه می‌خواندند. زیارت جامعه سیمای امام است و زیارت جامعه بیان امام هادی(ع) است که رهبر انقلاب مفتخر بود از کمالات و افتخارات حضرت امام این بود که توانست در مدت چهارده سال حدود پنج هزار بار این زیارت را بخواند.

سایت درسهایی از قرآن

بهزاد نجفی

دم می‌زنم من از تو امام نجیب‌ها»
فرمانروای بی‌کس شهر غریب‌ها
 
این شعر با تمامی مصراع‌های خود
مانده در انتهای صف بی‌نصیب‌ها
 
آقا به شعر مضطر من آبرو ببخش‌
ای پاسخ تمامی اَمَّن یُجیب‌ها
 
عمری‌ست معجزات کلامت گذاشته‌ست
انگشت بر دهان تمام ادیب‌ها
 
در وصف علم بی حد و اندازۀ شما
همواره لال مانده زبان خطیب‌ها
 
بوی گل محمدی از بس گرفته‌ای
حلقه زدند دور و برت عندلیب‌ها
 
وقتی دوای شاعرتان یک نگاه توست
دیگر چه حاجت است به چشم طبیب‌ها؟
 
تو با حسین» فرق نداری، فقط کمی
نامت غریب مانده میان غریب‌ها
 
آنقدر شعر از تو نگفتند شاعران
تا اینکه باز شد دهن نانجیب‌ها


مداحی درباره امام هادی علیه السلام از آقای بنی فاطمه

دریافت
حجم: 19.7 مگابایت


*****

یا أَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَیُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.

ای ابا الحسن، ای علی بن محمّد، ای هادی نقی، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن.

*****

التماس دعا


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها